خلاصه داستان قسمت ۸۰ سریال ترکی بهار + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۸۰ سریال ترکی بهار را برایتان گذاشته ایم، امیدوارم خوشتون بیاد. با ما همراه باشید. سریال بهار توسط نسلیهان یشیلیورت کارگردانی شده است و آسنا بولبلوگلو نیز به‌عنوان تهیه‌کننده این مجموعه شناخته می‌شود. این سریال در کشور ترکیه تولید شده است و روز‌های فرد از شبکه ترکی جم تیوی به زبان فارسی پخش می‌شود. بهار، بیست سال پیش، از دانشکده پزشکی فارغ التحصیل شد، اما به جای اینکه حرفه پزشکی را دنبال کند، خانه‌دار شدن را انتخاب کرد. او با جراح موفق تیمور یاووز اوغلو ازدواج کرده و زندگی خود را وقف همسر و فرزندانش کرده است. اما ناگهان خانواده به ظاهر خوشحال یاووز اوغلو با بیماری بهار دچار مشکلاتی می‌شود. پزشک بهار، اورن، مصمم به نجات اوست و می‌گوید تنها راه حل، پیوند کبد است؛ اما تنها کبد سازگار خانواده، متعلق به تیمور است!

قسمت ۸۰ سریال ترکی بهار

افسون به اتاق تیمور رفته تا اونجا باهم حرف بزنن درباره اتفاق های تصادفی که بینشون افتاده سپس تصمیم میگیرن که از همدیگه تا میتونن فاصله بگیرن تا ذهن کسی بهم نریزه. افسون میخواد بره که به تیمور میگه ازتون میخوام برای آخرین بار بهم یه کمکی کنین که بلند بشم اینجوری نمیتونن تیمور کمکش میکنه اما موقعی که میخواد از اتاق بیرون بره تعادلش بهم میخوره و میخواد بیوفته که تیمور میگیرتش و میوفته تو بغلش بهار اونارو همون موقع میبینه و ذهنش میریزه بهم و فکر میکنه حرف های رنگین درباره اونا درست بوده و سریع میره از اونجا. آراز و سرن باهم جلوی بیمارستان حرف میزنن که آراز بهش میگه من خسته شدن من همینم نمیتونم کاری کنم هرکاری میکنم که درست کنم همه رو راضی نگه دارم نمیشه! و ازش گلگی میکنه که چجوری جلوی همه اونو کوچیک کرد با جواب ردی که داد همان موقع یه بیمار اورژانسی میارن که سریعا میرن بالاسرش. اون دختر که از دست افه عصبیه و از نظر روانی بهم ریخته مدام اونو صدا میزنه که دست و پاشو بستن به تخت.

او دوئو را با افه اشتباه میگیره و اونو تو اتاق زندانی میکنه و کتکش میزنه و داد میزنه. بالاخره نگهبان ها میان و اونو جدا میکنن و دوباره میبندن اونو به تخت. سرن ازشون میخواد اونو با اون دختر تنها بزارن حرف بزنن. سرن سعی میکنه آرومش کنه و با حرفاش اونو آروم میکنه. هما به جم پیام میده که باید همو ببینیم حرف بزنیم. افه به بیمارستان اومده تا جمره همان دختری که تو اورژانس هست را ببینه. چمره با دیدن افه از کوره در میره و باهاش دعوا میکنه که یکدفعه مادرش با ظرفی میزنه تو سرش که خونی میشه وقتی دکترها میخوان برن جلو اجازه نمیده و میگه دست نزنین مسریه و یهو میوفته رو زمین. آنها با آزمایش میفهمن که مبتلاست به هپاتیت ب. سپس متوجه میشن که به خاطر این بیماریش بوده که از جمره فاصله میگرفته. اورن میاد و میگه که باید هرچه سریعتر کلیه پیوند پیدا کنیم جمره میگه من بهش کلیه مو میدم اما او میگه باید آزمایش انجام بدی تا ببینیم میخوره بهش یا نه…

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی بهار + عکس

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا