خلاصه داستان قسمت ۸۲ سریال ترکی شربت زغال اخته + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد قسمت ۸۲ سریال ترکی شربت زغال اخته می باشید. همراه ما باشید. سریال ترکی «شربت زغال آخته» (Kızılcık Şerbeti) محصول سال ۲۰۲۲ کشور ترکیه می باشد که به سفارش شبکه «شو تی وی» ساخته شده است. کارگردان این سریال را «هاکان کیرواوانچ» و نویسندگی اش را «ملیس جیولک» برعهده دارند. این سریال روزهای زوج ساعت ۲۳:۰۰ از شبکه جم سریز پخش می شود و یک ساعت بعد از شبکه جم سریز پلاس پخش می شود.
قسمت ۸۲ سریال ترکی شربت زغال اخته
آذرخش پیش عامر رفته و حرفهای شعله را که تهمت میدونست بهش میگه اما علی رغم میل باطنیش او تایید میکنه و میگه آره همچین کاری کردم اما نه برای صدمه زدن به ابراهیم بلکه برای ترسوندنش که دیگه این کارو با کسی دیگهای نکنه کاری که با نورسما کردن بخشش ندار،ه سپس برای پرت کردن حواس آذرخش بهش پیشنهاد میده چند روزی به مسافرت برن آذرخش قبول میکنه. یوسف بنا به خواسته عبدالله خان سفارش ماشینها را کنسل میکنه و از یک جای دیگه سفارش میده دوعا وقتی این موضوعو میفهمه نگران میشه چون با خودش میگه اینجوری فاتح از آیلین فاصله میگیره و مدرکی دستشو نمیگیره. یوسف پیش فاتح میره و ازش میخواد که دیگه به آیلین نزدیک نشه و خودش و خانوادهاش را به دردسر نندازه فاتح قبول میکنه و میگه دیگه با آیلین کاری ندارم اما بعد از رفتن یوسف با خودش صحبت میکنه و میگه سفارشم که کنسل کردیم اونم که از کار بیکار شده باید بهش کمک کنم چون مقصر منم و با عذاب وجدانی که داره به آیلین زنگ میزنه آیلین خوشحال شده اما با عصبانیت و ناراحتی جوابشو میده و ازش میخواد که دست از سرش برداره و تلفنو قطع میکنه. دوعا پیش شعله میره.
دوعا به شعله میگه مطمئنم عبدالله خان از رابطه فاتح با آیلین بو برده داره فاتح را کنترل میکنه ماشینها رو هم از یک جای دیگه سفارش داده سپس با گریه و ناراحتی میگه مجبورم هر روز اون فاتح حال بهم زنو تحمل کنم و با اکراه بهش لبخند بزنم این خیلی درد آوره شعله بهش قول میده تا زودتر کارها رو راست و ریز کنه و دلداریش میدهد. دوعا روی میز کار شعله دو تا بلیط تئاتر میبینه که او قاب کرده و از این کارش خوشش میاد. در خانه اونالها همه متوجه شرکت کردن مصطفی در مسابقه و مصاحبهاش با مجری میشوند پنبه به عامر زنگ زده و ازش میخواد هر کاری که میتونه بکنه که بیشتر از این مضحکه مردم نشن اما کار از کار گذشته و جلوی پخش شدن فیلمو نمیتونن بگیرن به خاطر همین اونا تصمیم میگیرند خودشون به عبدالله خان بگن که از زبون بقیه نشنوه.
وقتی ماجرا رو به عبدالله خان میگن او به شدت عصبی میشه و با مصطفی دعوا میکنه مصطفی هم حرفهای دلشو میزنه و به اتاقش میره. جو خانه سنگین شده و هر کسی به طرفی میره حال پنبه بد شده که عبدالله خان پیشش میره و ازشون میخواد کشش ندن و همه سر میز شام برگردن که مته خان احساس غریبی نکند. مته خان برای عوض کردن جو خانه میگه فردا با چیمن میخوایم بریم سینما دوعا میگه منم خیلی وقته نرفتم ولی شعله هنوز که هنوزه به تئاتر و سینما میره اتفاقاً چند وقت پیش هم به تئاتر رفته اونقدر واسش ارزش داشته که بلیطها رو قاب کرده. عبدالله خان در سکوت فقط گوش میده پنبه میگه شعله چون بچه نداره سرشو با این چیزا گرم میکنه. عامر و آذرخش در رستوران هتل با دوست قدیمی آذرخش و شوهرش روبرو میشن و سر یه میز میشینن بعد از گذشت چند دقیقه ان مرد شروع میکنه به آذرخش پیام دادن و ازش تعریف کردن و پیشنهاد میده با هم سر قرار برن آذرخش به هم ریخته و نمیدونه باید چیکار کنه….