خلاصه داستان قسمت ۸۵ سریال ترکی شربت زغال اخته + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد قسمت ۸۵ سریال ترکی شربت زغال اخته می باشید. همراه ما باشید. سریال ترکی «شربت زغال آخته» (Kızılcık Şerbeti) محصول سال ۲۰۲۲ کشور ترکیه می باشد که به سفارش شبکه «شو تی وی» ساخته شده است. کارگردان این سریال را «هاکان کیرواوانچ» و نویسندگی اش را «ملیس جیولک» برعهده دارند. این سریال روزهای زوج ساعت ۲۳:۰۰ از شبکه جم سریز پخش می شود و یک ساعت بعد از شبکه جم سریز پلاس پخش می شود.
قسمت ۸۵ سریال ترکی شربت زغال اخته
پنبه به عبدالله خان میگه چطوره برای امید وانت بگیریم که از ماشین نورسما استفاده نکنه؟ عبدالله خان میگه امید پسر مغروریه اجازه همچین کاری نمیده در ضمن نورسما خودش انتخاب کرده این آدمو باید زندگی و سبکشم بپذیره. آیلین عکسهایی از خودش و فاتحو به همراه یک فایل صوتی برایش میفرستد شعله با دیدن آنها و گوش دادن فایل بهم میریزه و نمیدونه چه جوری این موضوعو به دوعا بگه. کایهان که به مراد دلش رسیده و در خانه لمان مستقر شده بهش میگه با هم شریک بشیم سرمایه از تو کار از من یه شرکت راه میندازیم لمان که خام چرب زبانی و محبت کایهان شده قبول میکنه. عبدالله خان به مصطفی میگه پول کشتیو من به فاتح میدم و اون هدیه من به نیلای باشه مصطفی خوشحال میشه و با نیلای به دست بوسی آنها میرن سپس به کشتییشان میروند و ساعتها آنجا کنار هم سپری میکنند. دوعا پیش شعله میره تا ببینه مدرکی پیدا کرده یا نه شعله عکسها را بهش نشون میده و دوعا با اشک و آه نگاه میکند و به شعله میگه چیزهایی که میدونستیمو به چشممون دیدیم شعله سعی میکنه تا دوعا را راضی کنه به زندگی به فاتح ادامه بده چون هنوز خیلی دوستش داره دوعا میگه قبول خیانت خیلی برام سخته و اصلاً نشدنیه تا همین الانشم به خاطر بچههام سکوت کردم و چیزی نگفتم فردا شب میخوام همه رو جمع کنم و آبروی فاتح را ببرم تو هم باید پیشم باشی شعله قبول میکنه.
چیمن و مته خان سر میز شام با لمان و کایهان نشستن کایهان پیشنهاد میده آنها هم باهاشون زندگی کنند آنها که از لوس بازیهای آنها خوششون نمیاد تصمیم میگیرند بیشتر فکر کنند. نورسما با امید برای خرید به سوپرمارکت رفتن انجا کارتهای امید یکی پس از دیگری تمام میشود بالاخره همه سر میز شام خانه نورسما و امید نشستن که نیلای با بیملاحظگی بهش میگه امروز دیدیمت با ماشین نورسما بارهاتو جابجا میکردی نورسما بهش میگه دیگه مال من و امید نداره هر وقت بخواد میتونه برداره! شام تموم میشه و وقتی کیکی که نورسما سفارش داده را میآورند امید برای پرداختش پول کم میاره که نورسما حساب میکنه این اتفاق برای امید جلوی خانواده نورسما خیلی سنگینه. عامر و آذرخش با همدیگه به افتتاحیه هتل یکی از دوستان عامر رفتن آنجا چند زن با حجاب آذرخش را چپ چپ نگاه میکنند و پشت سرش از بیحجاب بودن و آرایش غلیظش حرف میزنند آذرخش یاد حرفهای خودش در گذشته به یه زن با حجاب میافتد و این اتفاقو کارما برداشت میکنه. فردای آن روز عامر برای سورپرایز کردن آذرخش میاد دنبالش و بیرون میبرتش آذرخش هرچی میپرسه کجا میریم عامر چیزی نمیگه آذرخش میبینه دارن میرن سمت فرودگاه…