خلاصه داستان قسمت ۸۶ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۸۶ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر را می توانید مطالعه کنید. با ما همراه باشید. این سریال به کارگردانی علی بیلگین، امید و ناامیدیها، جنگها و تلاشهای کارکنان صنعت سینما را به تصویر میکشد. سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر (Menajerimi Ara) در ژانر درام و کمدی محصول سال ۲۰۲۰ برگرفته از سریال فرانسوی Dix Pour cent به سفارش کانال Star Tv میباشد.
قسمت ۸۶ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر
باریش کمی خودش را جمع و جور کرده و حالش بهتر شده که برن بهش پیام میده و باهاش حرف میزنه و بین پیام هاش جوریکه تابلو نباشه بهش میگه که عمر تو اینستاگرام لایو گذاشته. او خودشو کنترل میکنه که نره ببین چی گفته و سر خودش رو گرم میکنه تا حواسش پرت بشه اما موفق نمی شه و در آخر میره و لایو عمر را نگاه میکنه. عمر توی لایو اینستاگرام از اینکه دوباره به سریال قصه های پری برگشته حرف میزنه. باریش وقتی اینو میشنوه عصبی میشه و دوباره به هم میریزه و شروع میکنه به داد و فریاد کشیدن و تمام اتاقش را به هم می ریزد. آیلا مادرش به اتاقش میره تا ببینه چه اتفاقی افتاده و سعی میکنه او را آرام کند اما باریش با عصبانیت و کلافگی از خانه بیرون میزنه که با دجله روبرو میشه وقتی حال پریشان و داغون باریش را میبینه ازش میپرسه چی شده و سعی میکنه تا باهاش حرف بزنه اما باریش بهش میگه من نمیخوام با هیچکی حرف بزنم خسته شدم هیچ کدوم از شماها منو درک نمی کنین و با کلافگی میره و تا شب خبری ازش نمیشه و هیچ کسی خبر نداره ازش که کجاست و داره چیکار میکنه؟!
حالش خوبه یا نه؟! به خاطر این بیخبری دجله حسابی نگرانش می شود صدف یک بار موفق میشه تا برای اولین بار برنامه استندآپ کمدین خودش را اجرا کنه وقتی روی سن میره تمام تلاشش را می کند تا بامزه باشه اما هیچکی بهش نمیخنده و همه از بی مزهگی حوصله شان سر می رود و ازش می خواند تا صحنه را ترک کنه و از اونجا بره. شعله به اونجا میره و با دیدن برنامه مسخره صدف حسابی عصبانی میشه که چرا به خاطر همچین چیزی بازی در پروژه را لغو کرده! چینار پیش فریس میره و بهش میگه من درباره این که میخوایم از آژانس جدا بشیم به صدف گفتم و ازش خواستم که او هم از آژانس جدا بشه و بیاد پیش خودمون فریس با چینار دعوا میکنه و بهش میگه که چرا هنوز هیچ چیز قطعی نیست به صدف همچین موضوعی را گفته، مگه قرار نبود که کسی چیزی نفهمه! چینار صمیمی بودن صدف باهاش را بهونه میکنه و میگه صدف دوست صمیمی منه و ازش مطمئنم به خاطر همین بهش گفتم او هم قبول کرده فریس حرص میخوره.
گولن از اونجایی که با برن نزدیک بود ازش خواسته بودند تا بره باهاش حرف بزنه تا بفهمه پخش کردن عکس دجله و باریش کار اون بوده یا نه! گولن هم با برن تو یک بار قرار میزاره و شروع میکنه به پشت سر هم مشروب سفارش دادن گولن سوالهایی از برن میپرسه اما چیزی نمیگه به خاطر همین برای اینکه اعتمادشو جلب کنه به برن میگه جاسوسی که برنامه گوکچه را به چینی ها داده بود من بودم. برن با شنیدن این حرف بهش اعتماد میکنه و از آن جایی که حسابی مست شده شروع میکنه به بدگویی از دجله و تمام کارهایی که انجام داده بود از همان ابتدا تا الان که دجله را از خودش دور کنه و از اون آژانس بیرونش کند همه را برای گولن تعریف می کند. گولن هم تمام حرفهای او را ضبط می کنه. دجله از آنجایی که کراج جاهیده پینار را گول زدن عذاب وجدان داره و تصمیم میگیره تا تمام ماجرا را برای جاهیده تعریف کند به خاطر همین با او قرار می گذارد هرچند که میدونه امکان داره جاهیده از آژانس بره و دیگه با اونا هم نخواد همکاری داشته باشه. وقتی صدف برنامه اش تمام میشه شعله پیشش میره و ازش میپرسه که بخاطر همچین کاری مخالفت کردی با همکاری با من؟
صدف حرف هایش را عوض میکنه و بهش میگه نه من خیلی دوست داشتم با شما همکاری کنم اما چینار نذاشت و بهم گفت که بیام استنداپ کمدین بشم چینار که اونجا بوده حسابی شوکه میشه و با دهانی باز به صدف نگاه میکنه. شعله که از قبل همه ماجرا را میدانست چیزی بهش نمیگه و با همکاریش با صدف مخالفت میکنه و میگه دیگه نمیخوام با هم دیگه کار کنیم. گولن تمام چیزهایی که از برن شنیده را برای پریده تعریف میکنه و پدیده ازش می خواد تا فایل صوتی حرف های برن را برایش بفرستد. آن پسر جوان دوباره به آژانس میاد تا با امراه که او فکر میکند دجله ارتم است حرف بزنه امراه سعی میکنه او را بیرون از آژانس بفرسته تا بیرون حرف بزنن اما اون پسر بهش میگه که من به همه گفتم دارم با شما کار می کنم اومدم فقط ازت بپرسم که فیلمنامه منو خوندی یا نه؟ چی شد؟
همان موقع سرکان از راه میرسه و امراه سعی میکنه تا حرفهای این پسر را به اصطلاح ماست مالی کنه. اون پسر به امراه میگه مگه شما به من نگفتین که دجله ارتم هستین و آژانس اگو دارین کار می کنین؟سرکان که همه موضوع را فهمیده چیزی بهشون نمیگه تا اول بره به موضوع چینار که صدف را از دست داده رسیدگی کنه صدف از راه میرسه و به سرکان میگه که فریس با چینار آژانس خودشان را دارن تاسیس می کنن و می خوام از اینجا برن منم اومدم قرار دادمو فسخ کنم تا برم باهاشون همکاری کنم. سرکان با شنیدن این حرف شوکه میشه و به این موضوع هم پی می بره ولی چینار سعیش را می کند تا سرکان این حرف را جدی نگیرد ولی موفق نمیشه. پریده تمام حرفهای آنها را می شنود و از آنجایی که از فریس و چینار توقع نداشته دلش میشکنه.
حسن بازیگر کراج پیشش میره و بهش میگه که جاهیده پینار نمیخواد دیگه با من همکاری کنه همان موقع جاهیده از راه میرسه و به کراج میگه فهمیده که داشته با دوز و کلک کارش را پیش می برده و نمی خواد دیگه با این آژانس همکاری کنه کراج عصبانی میشه و میره پیش دجله تا بهش بگه که چرا همچین کاری کرده. همان موقع سرکان این موضوع را هم میفهمد و حسابی اعصابش خورد میشه و نمیدونه که این همه مشکل را چه جوری باید حل کند. تو این وضعیت اجه یکدفعه به داخل آژانس میاد و با نگرانی و ترس به سرکان میگه سرکان کار من نبوده من نمیدونم کی موضوع رابطه تو و فریس و بارداری فریس را پخش کرده و نوشته همگی از شنیدن این خبر شوکه میشن و به سرکان نگاه می کنن….