خلاصه داستان قسمت ۸ سریال ترکی شربت زغال اخته + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد قسمت ۸ سریال ترکی شربت زغال اخته می باشید. همراه ما باشید. سریال ترکی «شربت زغال آخته» (Kızılcık Şerbeti) محصول سال ۲۰۲۲ کشور ترکیه می باشد که به سفارش شبکه «شو تی وی» ساخته شده است. کارگردان این سریال را «هاکان کیرواوانچ» و نویسندگی اش را «ملیس جیولک» برعهده دارند. این سریال روزهای زوج ساعت ۲۳:۰۰ از شبکه جم سریز پخش می شود و یک ساعت بعد از شبکه جم سریز پلاس پخش می شود.
قسمت ۸ سریال ترکی شربت زغال اخته
نورسما ازش میپرسه اتفاقی افتاده آقا امید؟ او میگه نه و واسش عکس گل سینه اش را میفرسته. نورسما با دیدن اون عکس خوشحال میشه و میگه فکر کردم جایی افتاده دیگه پیدا نمیشه و ازش تشکر میکنه امید میگه واستون بیارم؟ نورسما میگه نه خودم میام میگیرم ازتون. امید قبل از قطع تماس بهش میگه عکس پروفایلتان خیلی قشنگه نورسما اول جا میخوره و بعد خجالت میکشه سپس بعد از قطع تماس عکسشو با ذوق نگاه میکنه که برادرش مصطفی میاد و میگه چیکار میکنی او یکدفعه جا میخوره و میگه ترسیدم داشتم عکسمو نگاه میکردم و میره. فاتح پیش عمویش عامر رفته و باهاش درباره اتفاقای او خونه حرف میزنه و فیلمو نشونش میده عامر باهاش صحبت میکنه و انها باهم درد و دل میکنن. او باهاش صحبت میکنه و میگه باید چیکار کنه. فاتح به خونه برمیگرده و طبق گفته عمویش ازش عذرخواهی میکنه دوعا هم از طرف خودش عذرخواهی میکنه. موقع شام خوردن به طبقه پایین میرن و دوعا از پدر و مادر فاتح هم معذرت خواهی میکنه و جو خونه به حالت قبل برمیگرده. فردای آن روز آذرخش با فاطما تو ساحل در حال قدم زدنن و آذرخش بهش میگه که این مته پسر عامر به حساب خودش منو میتونه دور بزنه بهم دروغ گفته او عصبیه که فاطما میگه تو از پس این موضوع برمیای.
آذرخش به مدرسه میره و به مته میگه بره اتاقش سپس بهش میگه که فهمیده دروغ گفته و آلپر دوستشو جای خودش تو غرفه گذاشته و چون سرپیچی کرده هم خودش هم دوستش تعلیق میشن از مدرسه او سعی میکنه نظرشو برگردونه اما موفق نمیشه. مته به پدرش زنگ میزنه تا به اونجا بیاد و به دروغ میگه این آذرخش با من لج کرده میخواد هرجور که شده منو اخراج کنه! عامر به طرف مدرسه راهی میشه. دوعا و چیمن به دیدار با پدرشون میرن بعد از کمی حرف زدن باهمدیگه او بهشون میگه که میخواد با نامزدش اونارو آشنا کنه. انها باهمدیگه روبرو میشن و باهم صحبت میکنن. عامر به اونجا میره اول به خاطر رفتار آذرخش باهمدیگه بحث میکنن آذرخش میگه نظر من عوض نمیشه اگه میخواین از در قانون وارد بشین عامر میگه میدونم خودم باید چیکار کنم و میخواد بره که آلپر را میبینه و متوجه میشه که ماجرا از چه قرار بوده او با شرمندگی برمیگرده و ازش معذرت خواهی میکنه و میگه با منه حرف میزنه و ازاونجا میره. هارو با مته دعوا میکنه به خاطر کارش و برای تنبیه کردنش گوشیشو ازش میگیره و محدودش میکنه.
روز عروسی فرا میرسه و تو سالن شعله به آذرخش میگه که پنبه خانم یه پارتیشن آورده که بین مهمونا بکشیم آذرخش جا میخوره که شعله میگه منم اینکارو نکردم. سپس لباس عروس میاد که میبینن کامل پوشیدست آنها جا میخورن و آذرخش عصبی میشه که شعله آرومش میکنه و میگه الان وقتش نیست دیگه انها میرن به اتاق عروس تا آماده شده اش را ببینن. همگی هدیه های عروسیشو بهش میدن از طرفی پنبه و نورسما با نیلای هدیه شونو میدن. شب مراسم شروع شده که تو مراسم امید نورسمارو میبینه و بهش گل سینه اش را میده نورسما خجالت میکشه و با دستانی لرزان گل سینه را میگیره. شعله به آذرخش میگه واسش سورپرایز دارم وقتی بیان میبینین چیکار کردم. بعد از ورود عروس و داماد چند دقیقه میگذره که دو رقصنده زن وارد میشن و شروع میکنن به رقصیدن بین میزها. فامیلهای داماد یکی یکی از اونجا میرن. شعله با کلافگی به حیاط میره و شروع میکنه به گریه کردن که عامر پیشش میره و کتشو روی شانه هاش میندازه و بهش میگه انگاری دختر دادن به خانواده محجبه زیادی واستون سخت بوده درسته؟…..