خلاصه داستان قسمت ۹۱ سریال ترکی شربت زغال اخته + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد قسمت ۹۱ سریال ترکی شربت زغال اخته می باشید. همراه ما باشید. سریال ترکی «شربت زغال آخته» (Kızılcık Şerbeti) محصول سال ۲۰۲۲ کشور ترکیه می باشد که به سفارش شبکه «شو تی وی» ساخته شده است. کارگردان این سریال را «هاکان کیرواوانچ» و نویسندگی اش را «ملیس جیولک» برعهده دارند. این سریال روزهای زوج ساعت ۲۳:۰۰ از شبکه جم سریز پخش می شود و یک ساعت بعد از شبکه جم سریز پلاس پخش می شود.
قسمت ۹۱ سریال ترکی شربت زغال اخته
امید هر از گاهی از دستش در میره و فراموش میکند که باید به عقاید نورسما احترام بزاره و چیزهایی که ازش میشنوه را مسخره میکنه نورسما حساس شده و از این رفتارش ناراحت میشه و بهش میگه من به الکل خوردن تو کاری ندارم و گلگی نمیکنم تو هم به عقاید من احترام بذار امید عذرخواهی میکنه و میبوستتش سپس به سر کار میره. عامر به خواست فاتح راننده و ماشینی را در اختیار دوعا میگذارد و این خبر را به آذرخش میده آذرخش خوشحال شده و ازش تشکر میکنه به خاطر توجهی که بهشون داره و نمیدانند که از طرف فاتحه. دوعا وقتی می بینه ماشین در اختیار داره تصمیم میگیره با مادرش پیش وکیلهایی که گلچین کردن برن و صحبت کنند تا یکیو انتخاب کنند. پنبه برای درست کردن کوفته به خانه نورسما رفته تا به این بهانه او را هم ببیند بعد از اتمام کار پشت پنجره شعله را میبیند که وارد ساختمان میشه او سریعا از نورسما خداحافظی میکنه و سراغ شعله میره در خانه شعله باهاش با عصبانیت حرف میزنه و میگه شوهر من هیچ وقت منو طلاق نمیده که بیاد سراغ تو! شاید ازت برای چند روز خوش گذرونی استفاده کنه، ولی دلیل اینکه چیزی به تو بیشرف بیحیا و شوهردزد نمیگم به خاطر اینه که حیثیت و آبروی شوهرم لکهدار نشه. شعله حسابی عصبانی شده و ازش میخواد گورشو گم کنه.
سپس با عصبانیت به شرکت پیش عبدالله خان میره و ماجرا رو میگه و ازش میخواد روی حرفش باشه و از حس و علاقهای که بهش داره جلوی پنبه اعتراف کنه عبدالله خان میگه اینکه حسم به شما خوبه و بهتون علاقه دارم حقیقته اما من هیچ وقت زنمو طلاق نمیدم که بیام با شما اگه کاری کردم که امیدوار شدین معذرت میخوام شعله با عصبانیت از آنجا بیرون میاد و به خودش لعنت میفرسته سپس پیش امید میره و ازش میخواد با هم به بار برن و با خوردن نوشیدنی چند ساعتی این اتفاقاتو فراموش کنه. ارطغرل با نورسما زنگ میزنه و تابلویی سفارش میده تا برای دو روز دیگه روز خواستگاری دخترش مهری بهش بده نورسما با خوشحالی قبول میکنه. لمان به خواست کایهان پیش عامر رفته ازش میخواد با کایهان کاری نداشته باشه چون با کایهان احساس خوشبختی داره و حالش خیلی خوبه عامر با اینکه میدونه خوشبختیش با کایهان ابدی نیست قول میده که با کایهان کاری نداشته باشه.
فاتح به دوعا زنگ میزنه که چیمن برمیداره و با جواب سربالا دادن تلفنو قطع میکنه، فاتح به خودش قول میده همه این کارها رو تلافی کنه. عبدالله خان که از درگیری پنبه و شعله خبر داره حسابی دمغه و بدون غذا خوردن به اتاقش میره. یکی از اقوام دور نیلای تازه از زندان آزاد شده و وقتی فهمیده نیلای با اونالها ازدواج کرده بهش زنگ میزنه و باهاش قرار میزاره. امید بالاخره یک شب مست به خانه برمیگرده نورسما تعجب کرده از اون وضعیت و به خاطر بوی الکل شب را روی کاناپه میخوابد. فردای آن روز سولماز و آذرخش با شعله حرف میزنند و میگن بهتره این بیرون رفتناتو با امید کمتر کنی نورسما هنوز تازه عروسه و عادت نداره شاید روی احساسش به امید تاثیر بذاره…