خلاصه داستان قسمت ۹۲ سریال ترکی شربت زغال اخته + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد قسمت ۹۲ سریال ترکی شربت زغال اخته می باشید. همراه ما باشید. سریال ترکی «شربت زغال آخته» (Kızılcık Şerbeti) محصول سال ۲۰۲۲ کشور ترکیه می باشد که به سفارش شبکه «شو تی وی» ساخته شده است. کارگردان این سریال را «هاکان کیرواوانچ» و نویسندگی اش را «ملیس جیولک» برعهده دارند. این سریال روزهای زوج ساعت ۲۳:۰۰ از شبکه جم سریز پخش می شود و یک ساعت بعد از شبکه جم سریز پلاس پخش می شود.
قسمت ۹۲ سریال ترکی شربت زغال اخته
پنبه موقع بدرقه کردن عبدالله خان بهش میگه دیروز حد و حدود شعله را بهش فهموندم و درباره این موضوع دیگه صحبت نمیکنم و پرونده شو بستم عبدالله خان میگه من قبلاً بهت گفته بودم بازم میگم چیزی بین ما نبوده و نیست. عامر به فاتح میگه به جای اینکه اینجا بشینی و حسرت بخوری حداقل دور و بر دوعا باش تا متوجه پشیمونیت بشه فاتح قبول میکنه و به پارک دم در خانه دوعا میره تا به بهونه دیدن جمره دوعا را ببیند. او بچه را با خودش نمیبره و به فاتح میگه من وکیلمو گرفتم و به زودی ازت جدا میشم اون موقع هر وقت قاضی ساعت و روزشو تعیین کنه میتونی بیای بچهتو ببینی تو به من رحم نکردی منم قصد ندارم به تو رحم کنم.
وقتی پیش مادرش برمیگرده بهش میگه میترسم جمره هم مثل من درد بیپدریو بکشه و واسش عقده بشه آذرخش میگه این راهی که انتخاب کردی خودت میدونی تهش چیه حتی بعد از جداییم فاتح هیچ وقت ازت جدا نمیشه چون پدر بچهته. شب نیلای و مصطفی به خانه نورسما و امید میرن مصطفی وقتی با نورسما تنها میشه بهش میگه همیشه بدون یه برادر داری که پشتته و هر وقت به مشکل خوردی بهم بگو نورسما خوشحال میشه و ماجرای فروش تابلوها را بهش میگه مصطفی برای نورسما خوشحال میشه. آخر شب نیلای به سرویس بهداشتی خانه نورسما و امید میره و شیر آب را خراب میکنه و بدون چیزی گفتن از آنجا میرن. فردای آن روز نورسما و امید متوجه میشن خانه را آب برداشته تاسیساتی بهشون میگه باید چند روزی خانه را تخلیه کنند چون به کف خانه صدمه خورده و باید تعمیر بشه پنبه از اینکه نور سما و تنها همدمش داره پیشش میره حسابی خوشحال میشه.
نورسما وقتی میفهمه آن روز امید کلی کار داره و باید به انبار بره بهش پیشنهاد میده با ماشین او بره امید اول قبول نمیکنه اما وقتی اصرار نورسما را میبینه قبول میکند. نورسما یادش میاد که تابلویی که ارطغرل سفارش داده بود را تحویل نداده سپس تاکسی میگیره و خودش به خانه لوکس و مجلل ارطغرل میره ارطغرل با دیدنش خوشحال میشه و میگه خودت زحمت کشیدی آوردی میگفتی ماشین میفرستادم سپس بعد از کلی تشکر به رانندهاش میگه نورسما را به خانهاش برساند ارطغرل به خانه برمیگرده و از مهمونهای خواستگار دخترش که خانواده ابراهیم شوهر قبلی نورسماست عذرخواهی میکند مهری با دیدن تابلو خیلی ازش خوشش میاد سپس بعد از چند دقیقه صحبت کردن مهری تاییدیه را میده و مادر ابراهیم میخواد حلقههای نامزدی را دستشان کنند. آذرخش و دوعا پیش وکیلی رفتن و او بهشون اطمینان میده که دادگاهو میبرن. بعد از رفتنشون وکیل به اتاقی دیگه میره که فاتح اونجاست، او که از طریق راننده متوجه زندگی دوعاست ازش میخواد دخترشو بگیره وکیل بهش میگه شاید مجبور بشی به کارهای غیراخلاقی دست بزنی…