خلاصه داستان قسمت ۹۵ سریال ترکی شربت زغال اخته + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد قسمت ۹۵ سریال ترکی شربت زغال اخته می باشید. همراه ما باشید. سریال ترکی «شربت زغال آخته» (Kızılcık Şerbeti) محصول سال ۲۰۲۲ کشور ترکیه می باشد که به سفارش شبکه «شو تی وی» ساخته شده است. کارگردان این سریال را «هاکان کیرواوانچ» و نویسندگی اش را «ملیس جیولک» برعهده دارند. این سریال روزهای زوج ساعت ۲۳:۰۰ از شبکه جم سریز پخش می شود و یک ساعت بعد از شبکه جم سریز پلاس پخش می شود.

قسمت ۹۵ سریال ترکی شربت زغال اخته
قسمت ۹۵ سریال ترکی شربت زغال اخته

قسمت ۹۵ سریال ترکی شربت زغال اخته

بالاخره شب مهمونی آذرخش و عامر می‌رسد مهمان‌ها یکی یکی به آنجا میان همانطور که انتظار می‌رفت نیلای بدون فکر کردن ‌حرف هایی می‌زنه و فاتح هم جوابشو میده پنبه وقتی می‌بینه شعله به مهمانی نیامده از خوشحالی پوزخندی می‌زنه و به عبدالله خان نگاه می‌کند این از چشم‌های سولماز دور نمی‌ماند به خاطر همین سولماز به شعله زنگ می‌زنه و ازش می‌پرسه اتفاقی بین او و پنبه افتاده؟ به خاطر نیومدنت کم مونده پاشه برقصه! شعله بعد از کمی حرف زدن تلفنو قطع می‌کنند و به خودش میگه اون الان فکر کرده منو تونسته بترسونه؟ سپس سریعاً لباسشو می‌پوشه و به مهمانی میره. عبدالله و و خانواده‌اش وقتی می‌فهمند نورسما با مشتری‌اش که مرد هست به نمایشگاه رفته جا می‌خورند و نگاه سرزنش باری به امید و نورشما میندازند.

شعله از راه می‌رسه و خنده از روی لب‌های پنبه محو میشه شعله میگه خبر ازدواج آذرخش و عامر را شنیدین؟ به زودی خبر ازدواج منم به گوشتون می‌رسه همگی جا می‌خورند و پنبه خوشحال می‌شه و عبدالله خان با ناباوری به شعله زل زده .در خانه شعله را تحت فشار می‌زارند و میگن نکنه با عبدالله خان رابطه‌ای داره! شعله میگه نه دوست پسر قبلیم روزگار بهم زنگ زد ازدواجی در کار نیست فقط یک احساس زودگذر بود که اومدم گفتم آذرخش با عصبانیت میگه امیدوارم همینجوری باشه. از طرفی نورسما هم شک کرده و پیش پدرش میره تا موضوعو ازش بپرسه عبدالله قسم می‌خوره که نه چیزی بینشون هست نبوده نخواهد بود. چند روز بعد روز دادگاه دوم فرا می‌رسه و همگی به آنجا میرن شعله از چهره خندان و خوشحال فاتح و پنبه جا می‌خوره که دوعا میگه چیزی واسه نگرانی نیست همه چیز علیه فاتحه اما در دادگاه فاتح به قاضی میگه من زنمو خیلی دوست دارم ولی اگه می‌خواد طلاقش بدم باشه میدم ولی حضانت دخترمو می‌خوام چون صلاحیت نگهداریشو نداره و ماجرای چند روز قبل را بهش میگه که دخترشو تو یک ماشین اشتباهی گذاشته بود.

بوراک شهادت می‌دهد و راننده دوم یعنی اسماعیل به آنجا میاد و میگه این زن دخترشو تو صندلی عقب ماشین من گذاشته بود کارهای عجیب غریب می‌کرد اگه به جای من یک آدم بی‌انصاف بود معلوم نبود چه بلایی سر بچه اومده بود! قاضی برای موقت حضانت بچه را به فاتح میده و از دوعا می‌خواد برای درمان به دکتر مراجعه کنه دوعا بیرون دادگاه عصبانی و فاتح می‌خنده و خوشحاله دوعا بهش میگه من تو رو می‌کشم اینا همش نقشه خودت بود مردک کثیف! فاتح با پوزخند بهش نگاه می‌کنه و به یاد میاره که این نقشه را با فریدون وکیل دوعا کشیده بودند تا حضانت جمره به او برسه دوعا که دادن دخترش به فاتح برایش مثل مرگه شبانه می‌خواد از شهر خارج بشه تا دست فاتح بهش نرسه که تو جاده پلیس‌ها جلوشو می‌گیرند و فاتح با حکم بچه را از دوعا پس می‌گیرد بعد از رفتنشان دوعا باحالی داغون رو زمین می‌شینه….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی شربت زغال اخته

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا