خلاصه داستان قسمت ۹ سریال ترکی شربت زغال اخته + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد قسمت ۹ سریال ترکی شربت زغال اخته می باشید. همراه ما باشید. سریال ترکی «شربت زغال آخته» (Kızılcık Şerbeti) محصول سال ۲۰۲۲ کشور ترکیه می باشد که به سفارش شبکه «شو تی وی» ساخته شده است. کارگردان این سریال را «هاکان کیرواوانچ» و نویسندگی اش را «ملیس جیولک» برعهده دارند. این سریال روزهای زوج ساعت ۲۳:۰۰ از شبکه جم سریز پخش می شود و یک ساعت بعد از شبکه جم سریز پلاس پخش می شود.
قسمت ۹ سریال ترکی شربت زغال اخته
آذرخش با عامر در حال حرف زدن است که کایهان به اونجا میاد و با دیدن اونا پیششون میره. آذرخش اونارو بهم معرفی میکنه و بعد از رفتن عامر کایهان بهش میگه چرا منو فقط یه پدر بچه هات معرفی کردی؟ بعدشم چرا تو عروسی دخترت اینجا با این مرد داری حرف میزنی؟ آذرخش میگه چون هیچ نسبیتی بهم نداری و باید یادآوری کنم که ما از هم جدا شدیم و به تو هیچ ربطی نداره و به داخل میرن. مراسم شروع شده و آذرخش میره پیش شعله و میگه این چه کاری بود که کردی؟ رقاص چی بود دیگه؟ شعله میگه حالا مگه چیشد؟ آذرخش میگه چیشد؟ ندیدی بیشتر فامیلاشون بلند شدن رفتن؟ شعله میگه به خاطر این رفتن؟ سپس بعد از کمی حرف زدن میره پیش عبداله خان و ازش عذرخواهی میکنه و میگه که از روی قصد همچین کاری نکردم و ازشون معذرت خواهی میکنه و میگه حتی خواهر خودمم منو دعوا کرد! آذرخش هم میره پیش پنبه خانم و ازش معذرت خواهی میکنه بعد از چند دقیقه اجم با ظاهری پوشیده و محجبه به اون مراسم میاد. خانواده آذرخش از دیدنش شوکه میشن اما خانواده عبداله خان خوششون میاد ازش. شعله به خاطر صدای زیاد به عبداله خان میگه من فردا میام شرکت تا باهاتون صحبت کنم اینجا صدا به صدا نمیرسه! عبداله خان قبول میکنه.
فردای آن روز سر میز صبحانه مادر آذرخش به آذرخش میگه این عروسی هم بدون دردسر بزرگی گذشت و تموم شد اگه اون رقاصارو نمیاورد بهتر میشد. سپس ادامه میده و میگه کایهان هم مارو سورپرایز کرد حسابی! و رو به چیمن میگه مگه محجبه بود؟ چیمن میگه نه اصلا اتفاقا زیادی هم باز بود و این مارو خیلی متعجب کرده! آذرخش میگه کجاش تعجب داره؟ کارای باباته دیگه گفته بهش محجبه بشه تا ازش استفاده کنه. چون خانواده فاتح پولدارن! یجورایی خودشیرینی کنه. آذرخش سر قرار با کایهان میره تا ببینه چیکارش داره. او باهاش حرف میزنه و ازش میخواد تا دوعارو به حال خودش بزاره سپس میگه که باید یه فکری بکنن تا بتونن پول به جیب بزنن آذرخش میگه چی؟ میفهمی چی میگی؟ در آخر عصبی میشه و از اونجا میره. دوعا و فاتح باهم درباره شب عروسیشون حرف میزنن سپس میرن سر میز صبحانه. اونجا نیلای میخواد خودشو بالا و خاص نشون بده و اسم یه نقاش را میاره که نمایشگاه زده و قبل از افتتاحیه عمومی ۵۰ نفر را اختصاصی دعوت کردن که منم جرء اونام.
دوعا وقتی اسمشو میشنوه میفهمه اشتباه داشته میگفته و درستشو میگه و ادامه میده و میگه این شخص نقاش نیست یه طراح گرافیته همگی خنده خودشونو تحمل میکنن تا نخندن. بعد از صبحانه خوردن و رفتن مردها به سرکار، دوعا میخواد بره قهوه درست کنه که نیلای پیشش میره و باهاش دعوا میکنه و میگه دفعه آخرت باشه منو مسخره میکنی میخندی! سپس بعد از کمی خط و نشون دوعا جوابشو میده و در آخر میگه که دفعه بعد حرفی داشتی جلو بقیه بزن نه اینکه منو تنها پیدا کردی بیای! نیلای حرص میخوره و میره. او با چشمانی گریان پیش نورسما و پنبه میره و نقش بازی میکنه و میگه دوعا منو مسخره میکنه و شما پشت منو نمیگیرین! سپس بعد از کمی گلگی به اتاق میره. دوعا وقتی میره پیششون پنبه و نورسما درباره جهاز باهاش حرف میزنن که مادرت بهت داده یا نه دوعا میگه چون یهویی شد ازدواج نداشتم! ولی با مامانم حرف میزنم میگه بهش. شعله به شرکت عبداله خان رفته سپس میگه برای عذرخواهی میخوام ناهار دعوتتون کنم و ازش میخواد تا برن رستوران عبداله خان اول جا میخوره سپس قبول میکنه. پنبه به آذرخش زنگ میزنه و درباره جهان باهاش حرف میزنه که اگه ندارین مشکلی نیست خودم تهیه میکنم اما آذرخش میگه نه پنبه خانم خودم اولیش میکنم بهتون خبر میدم پنبه قبول میکنه……