خلاصه داستان قسمت ۳۰ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۳۰ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر را می توانید مطالعه کنید. با ما همراه باشید. این سریال به کارگردانی علی بیلگین، امیدها و ناامیدیها، جنگها و تلاشهای کارکنان صنعت سینما را به تصویر میکشد. سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر (Menajerimi Ara) در ژانر درام و کمدی محصول سال ۲۰۲۰ برگرفته از سریال فرانسوی Dix Pour cent به سفارش کانال Star Tv میباشد.َ
قسمت ۳۰ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر
دجله با دیدن ایمیل استرس میگیره و نمیدونه باید چیکار کنه و از فریس خانم به بهانه خرید قرص بیرون میره و به مرال زنگ میزنه، مرال میگه یا باید بری با بابات حرف بزنی یا کلا ندید بگیری دجله تصمیم میگیره به کراج بگه. تو آژانس جلسه ای برای مدیربرنامه ها برقرار میشه و درباره کارها و قراردادها صحبت میکنن. برن سرقرار با دوستش سدایی میره و ماجرارو بهش میگه، سدایی بهش میگه داری کار اشتباهی میکنی اگه دجله به کسی بگه میخوای چیکار کنی؟ برن واسش یه ایمیل دیگه میفرسته. دجله تو جلسه به خاطر استرسی که داره همش به گوشیش نگاه میکنه که میبینه یه ایمیل دیگه واسش اومد که نوشته بهتره خودت حلش کنی و به کسی نگی چون من میفهمم و ماجرارو به همه میگم. فریس میگه امیر یه پیشنهاد تبلیغات داره که بعدازظهر قرار داریم. بعد از جلسه دجله تو اتاقش منتظره کراج میشه و وقتی میبینتش به سمت اتاقش میره که فریس کنار اتاق کراج میبینتش و میگه با کراج کار داشتی؟
دجله هول میکنه و میگه نه منتظر شما بودم که بریم. فریس و دجله با امیر به سرقرار برای پیشنهاد تبلیعات میرن. تو جلسه باریش به فریس همش زنگ میزنه که فریس به دجله میگه جواب بده ببین چی میگه. دجله به باریش میگه که سرقرار برای پیشنهاد امیر اومدیم، باریش حرص میخوره و به دجله میگه پس تو اونجا چیکار میکنی؟ چرا فریس تو رو با خودش اونجا برده؟ دجله میگه نمیدونم باریش منو با خودش آورد دیگه. بعد از تموم شدن جلسه امیر به دجله میگه خوب شب کجا بریم؟ دجله میگه نمیدونم فرقی نداره امیر پیشنهاد موزیک زنده میده که دجله قبول میکنه. امیر بهش میگه از اول مشخص بود از یه چیزی ناراحتی بگو میشنوم، دجله به یه زبونی بهش میفهمونه و میگه اگه بخوای از کسی که واست مهمه محافظت کنی و برای اینکار باید در حق کسی نامردی کنی تو چیکار میکنی؟ امیر میگه من همون کاری که باید انجام بدمو میدم ولی تو اینجوری نیستی تو خیلی مهربون و خوبی دجله. فریس وقتی به آژانس میرسه، به خاطراتش با نجات فکر میکند و پیش پریده میره.
فریس برای پریده تعریف میکنه که منم مثل تو، دوران دانشگاه یه نفر تو زندگیم بود خیلی دوسش داشتم روزهای خیلی خوبی داشتیم تا اینکه فهمیدم با دوست صمیمیم مراوده داره خیلی حالم بد شد، ریختم بهم مدتها طول کشید تا حالم خوب شد ولی مثل قبل نشدم دیگه جوری شدم که تصمیم گرفتم دیگه به هیچ کس اعتماد نکنم هیچ کسو به اون اندازه دوست نداشته باشم ولی با شنیدن اون حرفات تصمیم گرفتم با نجات یه بار دیگه امتحان کنیم، پریده از شنیدن این حرفش حسابی خوشحال میشه. دجله به اتاق کراج میره و میگه باید درباره چیزی باهات حرف بزنم درباره ماست. کراج جا میخوره و میگه ما؟ دجله ماجرای ایمیل صبح و ایمیلی که تو جلسه بهش دادن را بهش نشان میده، کراج عصبی میشه و میگه چطور ممکنه؟ تو به کی گفتی؟ دجله میگه من به کسی چیزی نگفتم فقط مرال میدونه که اونم چرا باید چیزی بگه؟ کراج فکر میکنه و با یادآوری حرف های صبح برن بهش درباره کاراکتر جدید بوسه به دجله میگه فقط برن میاد تو ذهنم. کراج پیش فریس میره و میگه ازت یه چیزی میخوام فقط دلیل نپرس، امروز دجله میدی با من کار کنه؟ فریس هم قبول میکنه.
یه نفر از یه مرد که از تو سطل آشغال نون برمیداره فیلم میگیره و به یه خبرنگار میفروشه و بهش میگه میدونی این کیه؟ خبرنگار میپرسه نه کیه؟ بازیگر قدیمیه؟ اون زن بهش میگه پدر آصلی این بازیگر معروفه هستش و در ازای گرفتن پول فیلم را بهش میده. خبرنگار اون خبر را تو فضای مجازی پر میکنه و امراه با دیدن آن خبر سریعا به چینار میگه. چینار تعجب میکنه که چطور ممکنه؟ چند سال پیش آصلی گفت پدرش مرده که آخه چطور ممکنه؟ باید درباره این موضوع تحقیق کنیم. کراج به دجله میگه تو برو سر صحنه فیلمبرداری تا من بیام که گولین میشنوه و میگه آقا کراج اگه میخواین بربن سرصحنه من باهاتون میام کراج با عصبانیت میگه کلی کار ریخته سرم ول کن اینارو و میره. گولین به دجله میگه چرا به جای من تو داری میری؟ دجله بهش میگه خب برو از آقا کراج بپرس چرا منو جای تو میفرسته و با عجله از آژانس بیرون میره. گولین به این رفتارا شک میکنه و میگه چه اتفاقی داره میوفته و با خودش فکر میکنه که آقا کراج میخواد اخراجش کنه. دجله به سر صحنه میرسه و میخواد بره پیش بوسه که برن میره پیشش و خیلی عادی خودشو نشون میده و یجوری رفتار میکنه که انگار از بوسه تو کار خوشش میاد. دجله از حرب های برن میفهمه که کارگردان خیلی سختگیره و باید کلمه به کلمه سناریو بگن به کراج زنگ میزنه و ماجرارو میگه که کراج بهش میگه برو پیش بوسه و بهش بگو هرچی میخوای به سناریو اضافه کن از خودت.
دجله میخواد بره پیش بوسه که باریش میبینتش و میره پیشش. باریش ازش تشکر میکنه و میگه یه خبر خوب دارم با داداشم آشتی کردم برگشت خونه.، دجله خوشحال میشه. برن آنها را از دور میبینه که باهم از ته دل میخندن و حرص میخوره و اعصابش خورد میشه. باریش میگه برگشت پیشم امشب چیکاره ای تو هم با فریس بیای پیشم که دجله از اونجایی که با امیر میخواد بره بیرون کار خونه رو بهونه میکنه و میگه نمیتونم بیام، باریش میگه بعد کار بریم بیرون شام بخوریم؟! دجله میگه لازم به این کارها نیست نمیخواد، باریش که دلخور شده میگه باشه و میره. برن بعد از رفتن باریش به دجله یه ایمیل دیگه میفرسته .که میگه میدونم هنوز بوسه را اخراج نکردی، دجله اعصابش میریزه بهم. آصلی میره به آژانس پیش چینار و بهش میگه اون واقعا پدرمه چون از بچگی مارو ول کرد رفت و نمیخواست ببینه مارو منم گفتم مرده. چینار گلگی میکنه و میگه باید به من میگفتی چرا نگفتی آصلی از چینار کمک میخواد. چینار و امراه میگن باید خودمون بریم اونجا درباره این مرد تحقیق کنیم .ببینیم چی به چیه و حواسمون به خبرنگارا باشه..
بیشتر بخوانید: