خلاصه داستان قسمت ۴۶ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۴۶ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر را می توانید مطالعه کنید. با ما همراه باشید. این سریال به کارگردانی علی بیلگین، امیده۶ا و ناامیدیها، جنگها و تلاشهای کارکنان صنعت سینما را به تصویر میکشد. سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر (Menajerimi Ara) در ژانر درام و کمدی محصول سال ۲۰۲۰ برگرفته از سریال فرانسوی Dix Pour cent به سفارش کانال Star Tv میباشد.َ
قسمت ۴۶ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر
دجله از اتاقش بیرون میاد که میبینه گولین یواشکی اتاق کراج را زیر نظر داره، دجله میپرسه که داره چیکار میکنه گولین میگه اینو تو باید بهم بگی، دجله که نمیفهمه چی میگه جا میخوره و میگه یعنی چی؟ گولین میگه بگو ببینم مامانت اینجا چیکار داره؟ با آقا کراج چیکار داره؟ دجله تعجب میکنه و به ترس به اتاق اقا کراج میره و به مامانش میگه مامان تو اینجا چیکار داری؟ لیلا بهش میگه چیزی نیست عزیزم اومدم یه خورده حرف بزنم با کراج، که کراج تایید میکنه و میگه اره چیزی نیست حرف زدیم فقط. دجله مامانشو بدرقه میکنه و بهش میگه چرا اومدی اینجا؟ اگه مایدا خانم می دیدتت چی؟ لیلا میگه واسم اصلا مهم نیست واسه من فقط تو مهمی ، همان موقع در آسانسور باز میشه و مایدا بیرون میاد که دجله سریعا با مادرش مثل همکار رفتار میکنه و میگه من سناریو هارو واستون میفرستم.
لیلا با دیدن مایدا میگه باشه پس من منتظرم و خداحافظی میکنه و میره. مایدا پیش کراج میره و از اونجایی که کراج با خودش میگه مبادا مایدا با لیلا روبرو شده باشه با چشمانی پر از استرس و ترس به مایدا نگاه میکنه. مایدا میگه بگو با کی روبرو شدم؟! کراج با ترس میگه با کی؟ مایدا میگه رفته بودم شرکت بابا با جان روبرو شدم، کراج که خیالش راحت شده میگه اهان و خیالش راحت میشه. دجله به اتاقش میره که گولین زوم میکنه روش و تا دجله میپرسه چیه گولین؟ میره پیش و میگه چرا مامانت اومده بود اینجا با آقا کراج کار داشت؟ دجله سعی میکنه بپیچونه و میگه چیز خاصی نیست. گولین دست بردار نیست و میگه اگه نگی میرم به مایدا خانم میگم که یه رابطه ای چیزی بین تو و آقا کراج هست، دجله که میبینه چاره ای نداره جلوی گولین را میگیره و میگه میگم بهت باشه ولی باید بین خودمون باشه، بابای من با آقا کراج دوسته، گولین میگه خوب اینو واسه چی باید مخفی خعخعخعگولین دست از سر دجله برنمیداره و پاپیچش می شود که پدرش کیه؟
دجله تو دروغی که گفته مونده و نمیدونه چیکار کنه که گولین فخودش رو صفحه مانیتور خبری از تکینجی میبیند و میگه وای نه دجله، واقعا؟ دجله که شوکه شده نمیدونه چی بگه فقط تایید میکنه که دجله ذوق میکنه و میگه وای من طرفدارشم خیلی خوبه چقدر شبیه همین وااای. دجله بهش میگه این موضوع خیلی خصوصیه نباید کسی بفهمه قول بده که به کسی نمیگی. گولین میگه قول میدم به هیچکی نگم. چینار میره پیش فریس و درباره کاری که پیشنهاد شده به جولیده با فریس حرف میزنه و بهش میگه که قرار جولیده واسه این پروژه بره تست بده میخواستم ببینم نظر تو چیه بخون و نظرتو درباره اش بگو بهم. فریس همش به حرف های باریش و چینار که بهش گفته بود شاید کراج ملیسو به تو داده که هرچی شد مشکلاتش سر تو بریزه فکر میکنه و به اتاق کراج میره و بهش این ماجرارو میگه. کراج مخالفت میکند و میگه اصلا اینجوری نیست! من واسه یه مدت کوتاه فرستادمش پیشت اگه همچین فکری میکنه بگو اشکالی نداره یه فکر دیگه ای میکنم.
فریس با دلیل های کراج راضی میشه تا یه مدت ملیس با او کار کنه. دجله به خانه رفته که امیر بهش پیام میده. بعد از چند دقیقه امیر به دجله میگه هرچی تو دستته بزار روی میز و باهاش تماس تصویری میگیره. امیر دجله را دعوت میکند تا باهم شام بخورن که دجله مخالفت میکنه و میگه به خاطر اتفاق های اخیر اصلا دوست ندارم یه خبر دیگه ازم پخش بشه و مادرمم اومده اینجا پیشم نمیتونم، امیر اصرار میکنه و میگه که قول میدم اتفاقی چیزی نیافتد هیچ خبری هم درج نشه، همان موقع مادرش میاد تو اتاق و دجله تلفن را قطع میکند و به بهانه کار پیش اومدن از خانه بیرون میره. ایدین که برای سرکان کار میکنه هرچیزی که از باریش میشنوه میزاره کف دست سرکان. دجله به یه رستوران میره که از امیر میپرسه اینجا چرا کسی نیست؟ امیر میگه اینجا رستوران دوستمه تو تعمیراته واسه همه بسته ست جزء من. دجله به یاد حرف مادرش میوفته که گفته بود با کسی باش که دوستت داشته باشه و میخواد اینو تجربه کنه به خاطر همین باهم آشپزی میکنن ولی همش یاد باریش میوفته و چشماش باریشو میبینه.
باهمدیگه شامی که درست کردن را میخورن که امیر متوجه فلش دوربین میشه و میره تا ببینه چیه. امیر از پنجره یکسری خبرنگار میبینه جلوی در و به سرعت میره پیش دجله و میگه یه مشکلی پیش اومده باید سریع از در پشتی از اینجا بریم. دجله استرس میگیره و ترس وجودشو فرا میگیره و با امیر میخوان از راه پشتی فرار کنن که یه جا باید بپرند که دجله با پریدن یاد اولین روز دیدارش با باریش میوفته که به کمکش از آژانس فرار کرد. دجله وقتی به خانه می رسد به مادرش میگه مامان نمیشه، لیلا ازش میپرسه چی نمیشه؟ دجله میگه سعی کردم ولی نشد، امیر خیلی پسر خوبیه، حواسش بهم هست به حرف هام گوش میده خوش میگذره باهاش ولی اون اشتیاق اون هیجانو باهاش ندارم، من نمیتونم باریشو از ذهنم خارج کنم، نمیتونم دیگه نمیشه. لیلا به دجله میگه صبر کن ببینیم وقتی باریش میفهمه بین تو و امیر چیزی نیست چه قدمی برمیداره طبق اون روال برو جلو.
فردای آن روز اجه پیش سرکان میره و میگه خبر خوبی ندارم واست به جای برن یکی دیگه پیشنهاد شده برای پروژه، سرکان میگه اگه راست باشه خیلی بد میشه. ژولیده برای تست بازیگری برای پروژه جدیدش میره ولی چون ازش رقص هیپ هاپ میخوان بلد نیست برقصه. گولین بعد از رفتن دجله، پیش امراه میره و بهش ماجرای پدر دجله را میگه و ازش میخواد به کسی چیزی نگه. فریس به دجله یه سناریو میدهد و میگه برای باریش اومده سریع برو برسون بهش دجله قبول میکنه چون باید بره پیش باریش ذوق داره…