خلاصه داستان قسمت ۴۷ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۴۷ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر را می توانید مطالعه کنید. با ما همراه باشید. این سریال به کارگردانی علی بیلگین، امید و ناامیدی‌ها، جنگ‌ها و تلاش‌های کارکنان صنعت سینما را به تصویر می‌کشد. سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر (Menajerimi Ara) در ژانر درام و کمدی محصول سال ۲۰۲۰ برگرفته از سریال فرانسوی Dix Pour cent به سفارش کانال Star Tv میباشد.َ

قسمت ۴۷ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر
قسمت ۴۷ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر

قسمت ۴۷ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر

دجله سر فیلمبرداری با باریش میره وقتی باریش را با هم بازیش تو سریال میبینه حسادت میکنه و میره جلو و میگه ۲ دقیقه وقت داری؟ به باریش‌ یه سناریو میده و میگه محرمانه ست فریس خانم تاکید کرد که به هیچکی نگی فقط خودت حواست باشه، باریش میگه باشه. دجله درباره هم بازیش میپرسه که میگه واسه ۲ قسمت اومده، دجله میگه آهان بازیگر مهمانه خوبهه، باریش از این حس حسادتش خوشش میاد و میگه چطور واسه چی؟ دجله هول میکنه و میگه به خاطر سناریو چون خیلی محرمانه ست خواستم بدونم بهش نمیگی که باریش میگه نه حواسم هست، بازیگر جدید به باریش میگه یه ساعتی استراحت داریم بریم قهموه بخوریم؟ ‌باریش قبول میکنه و دجله میگه از قبل همدیگرو میشناختین؟ باریش میگه تازه تو این سریال آشنا شدیم چطور؟ دجله میگه هیچی از روی کنجکاوی‌ دجله میره و باریش لبخندی بر روی لبش مینشیند.

سرکان از طریق ایدین متوجه یه قرارداد مخفی بین کراج و اوزان میشود که ملیس خبر نداره به خاطر همین ترتیب یه قرار با برن را میدهد. به برن میگه که قراردادتو فسخ کردن و یه بازیگر دیگه جای تو تو سریال عثمانی گذاشتن، برن کلافه میشه و میگه باز دوباره حرف بابام شد معلوم نیست چه قراردادی با کائنات بسته که هرچی خودش میخواد میشه. سرکان بهش میگه قرارداد با کائناتی در کار نیست خودش وارد کار شده، برن متعجب میگه یعنی چی؟ سرکان بهش میگه بابات خیلی رک رفته به کارگردان گفته صرف نظر کنه از انتخاب تو، برن عصبی میشه و میگه هنوز تو کارهای من دخالت میکنه، سرکان میگه میتونی تلافی کنی همینقدر که تورو عصبی کرده اونو عصبی کن، برن میپرسه چجوری؟ سرکان میگه برو آژانس و تو اتاقش از قرارداد اوزان عکس بگیر برام بفرست. برن به آژانس میره که به محض ورود گولین زیر میز قایم میشه.

برن موقع خارج شدن از اتاق با دجله روبرو میشه. دجله ازش میپرسه اینجا چیکار میکنی؟ برن میگه با بابام کار داشتم که دیدم نیست دارم میرم. دجله از استرس برن یخورده سخت حرفشو باور میکنه. سرکان با ملیس قرار میزاره و لعد از کمی حرف ملیس میگه الان اومدی تا رابطه منو با مدیر برنامه ام خراب کنی باور نمیکنم و میخواد بره که سرکان میگه بیا با چشم خودت ببین و عکسو بهش نشون میده. اوزان تو برنامه هست که مجری برنامه میگه یه سورپرایز داریم که یکدفعه ملیس وارد برنامه میشه و اوزان جا میخوره و به کراج نگاه میکنه، کراج بهش میگه من خبری ندارم. تو برنامه درباره اعتماد و بخشش صحبت میکنن. زمان پخش تیزر تو پشت صحنه اوزان و ملیس باهم درباره سوء تفاهم ملیس و قرارداد اوزان حرف میزنن و باهم آشتی میکنن. نجات جلوی آژانس میاد و منتظر فریسه تا برای شام بیرون برن.

به رستورانی به اسم پالیسا میرن و گرم صحبت کردن و غذا خوردن هستن که یکی از همکارای فریس بهش زنگ میزنه و خبر میده که منم تو پالیسا هستم پشت سرتم و فریس پیشش میره تا باهم حرف بزنن. موقع حرف زدن دوستش ازش میپرسه که با نجات رابطه ای داری؟ از اونجایی که این اواخر درباره فریس حرف هایی گفته شده که به خاطر رابطه اش با نجات برای امیر پارتی بازی میکنه، بهش میگه نه میدونی که من از آخرین رابطه ام خیلی وقته میگذره و قصدی هم ندارم که وارد رابطه بشم باهاش، نحات که پشت سرش بود حرفاشو میشنوه و با ناراحتی میره فریس به دنبالش میره و سعی میکنه جلوشو بگیره که نجات میگه نگو که میخوای بگی اشتباه برداشت کردم ما یکبار امتحان کردیم نشد مثل اینکه نمیشه و فریس چند دقیقه پیش حرف دلشو گفت، فریس شایعه های اواخر را بهش میگه که دلیلش این بوده که اینجوری گفتم اما نجات میگه میتونستی بگی دروغه اینجوری نیست نه اون حرفی که اونجا زدی و میره.

بعد از تمام شدن برنامه کراج به اوزان و ملیس میگه که چقدر خوشحالم که دوباره شما دوتارو کنار هم میبینم. ملیس و اوزان میگن ما باهم حرف زدیم تصمیم گرفتیم از صفر شروع کنیم و از این به بعد همه چیزو به همدیگه بگیم، کراج میگه درستشم همینه خیلی خوبه، ملیس میگه اول از کار میخوایم شروع کنیم، میخوایم از آژانس بیرون بیایم، کراج شوکه میشه و میخنده و میگه دارین شوخی میکنین دیگه؟ ولی وقتی میبینه اونا جدی هستن میفهمه بحث جدیه. ازش میپرسه حالا کجا میخواین برین؟ همان موقع سرکان از راه میرسه و متوجه میشه زیر سر سرکانه. سرکان بهش میگه اون موقع که کار برن را کنسل میکردی باید فکر اینجارو میکردی. اگه دخالت نمیکردی الان بازیگرتو از دست نمیدادی و میره. دجله به مرال میگه میرم خونه باریش تا درباره سناریو یه چیزهایی بگم بهش مامانم بیدار شد هوای منو داشته باش، مرال باور نمیکنه و میگه به شرطی که اومدی همه چیزو با جزئیات برام تعریف کنی.

باریش در حال خواندن سناریو به رفتار دجله سر فیلمبرداری فکر میکنه و لبخند رضایت میزنه. بعد از چند دقیقه در خانه اش میخوره که باریش وقتی در را باز میکنه با دجله روبرو میشه. دجله میگه درباره سناریو یه نکته هایی نوشتم گفتم بیام بگم بهت چند دقیقه وقت داری؟ باریش میگه این وقت شب؟ واسه سناریو؟ دجله تایید میکنه و میگه مزاحم نیستم؟ باریش میگه مراحمی بیا تو. باهم دیگه درباره سناریو حرف میزنن. دجله درباره دو نقش اول سریال حرف میزنه و میگه با وجود تفاوت هایی که باهم دارن همدیگرو دوست دارن میدونی چرا؟ چون قطب های مخالف همدیگرو جذب میکنن قطب های موافق از هم دیگه دور میشن‌ همینجوری که باریش و دجله باهم درحال حرف زدن هستن، آیدین برادر باریش از دور حواسش به دجله هست.

بعد از رفتن دجله آیدین با تعجب به باریش میگه این الان چی بود؟ دجله هم برای مرال همه چیزو از زبان خودش تعریف میکنه و باریش هم از زبان خودش برای آیدین میگه. آیدین ازش میپرسه خب حالا میخوای چیکار کنی؟ احتمال داره برای حسادت تو به امیر نزدیک میشده باریش در نهایت بهش میگه هیچی میخوام دیوونش کنم تا بیاد سمتم دجله هم به مرال میگه من تصمیممو گرفتم اگه میخواد منو اگه دوستم داره باید اون بیاد سمتم….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر + عکس

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا