خلاصه داستان قسمت ۶ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۶ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر را می توانید مطالعه کنید. با ما همراه باشید. این سریال به کارگردانی علی بیلگین، امیدها و ناامیدی‌ها، جنگ‌ها و تلاش‌های کارکنان صنعت سینما را به تصویر می‌کشد.سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر (Menajerimi Ara) در ژانر درام و کمدی محصول سال ۲۰۲۰ برگرفته از سریال فرانسوی Dix Pour cent به سفارش کانال Star Tv میباشد.

قسمت ۶ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر 
قسمت ۶ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر

قسمت ۶ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر 

فریس میره پیش پریده و باهاش حرف میزنه تا نکته ای یا نقطه ضعفی از نباهات بگیره که میفهمه نسبت به دوست صمیمیش به اسم نوکت دور حسادت داره. فریس خوشحال میشه و میگه خیلی خوب شد که اینو فهمیدم. فریس پیش نباهات میره و ازش معذرت خواهی میکنه و در آخر میگه علی بیگلین یه بازیگر جدید پیدا کرده میخواد بزاره جاتون ولی حیف شد که شما بازی نمیکنین. نباهات میپرسه کی هست فریس میگه نوکت دور ولی خیلی حیف شد این نقش انگار واسه شما ساخته شده بود. فریس میخواد بره که نباهات صداش میکنه و میگه الان که فکر میکنم میگم حالا این نقشی که اسمم روش رفته را بازی کنم بهتره، فریس از خوشحالی چشماش میخنده. دجله به سر صحنه میره و برن با دیدنش به سمتش میره و میگه نقشه ات عالی بود از اون موقع تا الان گوشیم همش زنگ میخوره شدیم زوج سال من بهت خیلی مدیونم. دجله که حسودیش شده بهش میگه خوشحالم که تونیستم کاری بکنم، مدیونم نباش م بابت این کارم پول میگیرم و بهش ویتامین هایش را می دهد و میگه پدرت گفت برسونم بهت انگاری یادت رفته بخوری امروز.

برن از چند مورد توجه های پدرش را نسبت به خودش برای برن میگه دجله حسودیش میشه. دجله میگه باید برگردم به آژانس که باریش از کانکس بیرون میاد و صداش میکنه، دجله به سمتش برمی گرده ولی به راهش ادامه میده. باریش موتور یکی از عوامل را میگیره و به دنبالش میره. دجله وسط راه به راننده میگه بزنه کنار تا با باریش حرف بزنه. باریش ازش میپرسه از دست من ناراحتی؟ دجله میگه نه، باریش میگه پس چرا صدات زدم نموندی رفتی؟ دجله میگه متوجه نشدم، باریش میگه دروغ نگو متوجه هم شدی، دجله میگه فقط واسه این نموندم که کلی کار دارم باید برم آژانس. همان موقع دوتا از دوستای قدیمی باریش او را میبینن و حال و احوال میکنن. یکیشون از باریش دعوت میکنه به مبارزه به یاد قدیما که یه نفر دیگشون میگه باریش که دیگه پول قیافه شو میخوره خوشتیپم که هست دیگه هیچی. دجله به باریش میگه هنوز همونجای قدیم هستین که بهش میگن آره باریش میگه به بچه ها سلام برسون و میرن. دجله به اتاق کراج میره و میگه که قرص های برن خانم دادم و از اتاق بیرون میره که گولین میگه اصلا ازش خوشم نمیاد، کراج میگه چرا؟ گولین میگه یجوریه انگار یه چیزیو داره مخفی میکنه، کراج میگه نه بابا این چرت و پرتا چیه میگی و یه قرارداد برمیداره و به گولین میگه به کسی چیزی نگو من دارم میرم خانه جیلان.

کراج پیشنهاد خرید سهام را به جیلان میدهد که نصفسو همان موقع بپردازد نصفشو سال دیگه، جیلان بهش میگه اگه فریس یا چینار این پیشنهادو میداد دربارت اش فکر میکردم. کراج میگه الان من فرقم با اونا چیه؟ خیانت کردن نادر به من ربطی نداره، جیلان میگه تو پای اون زنو تو زندگیش باز کردی تو عاملش بودی، کراج که میبینه جیلان نسبت بهش جبهه داره، بهش میگه که اصلا میدونی چیه؟ اون اولین خیانتش بهت نبوده یادته برای دیدن فوتبال رفت مسافرت؟ اونجا هم تنها نبود جیلان با شنیدن این حرفا عصبی میشه و به کراج میگه از خونم برو بیرون. کراج قبل از رفتنش میگه تازه عاشق تو هم نبوده میخواسته فقط آژانسو ازت بگیره که جیلان از خونش بیرونش می کند. نوکت به آژانس و اتاق فریس میره و به چینار با هیجان میگه بگو دیروز کیو دیدم، چینار میگه کیو؟ نوکت میگه علی بیگلین بعد باهم شام خوردیم و ازش تشکر کردم که فیلمنامه را برام فرستاد تا بخونم. چینار که اون حرفو از خودش در آورده بود و بهش گفته بوده میگه خوب کار اشتباهی کردی گفتی، حالا چیشد؟ نوکت میگه هیچی باهم رفتیم شام خوردیم بعد قرار شد من تو فیلمش بازی کنم و از خوشحالی میخنده.

فریس با خودش فکر میکنه که الان نباهات چی میشه که راضیش کرده! پریده به همه خبر میده که جنازه نادر اومده و باید بریم سر خاک. همگی حاضر میشن و به سر مزار میرن و بعد از مراسم خاک سپاری دوستان نادر در خود آژانس برایش مراسم میگیرن. تو مراسم نباهات و نوکت باهم کل کل رفتاری میکنن و هر کدامشان میخوان خودش سخنرانی بکند. علی بیگلین آنها را باهم میبیند. جیلان به فریس زنگ میزنه و ماجرای پیشنهاد کراج را بهش میگه و فریس به بقیه میگه. چینار میگه از کراج این کارها بر میاد چیزه عادیه. شب همه تو همان آژانس برای پذیرایی جمع هستند. برن سعی میکنه خودشو به باریش نزدیک کنه که باریش بهش میگه دیگه اینجا لازم نیست رابطه مسخره و ساختگیمونو داشته باشیم و ازش دوری میکنه. اجه پیش باریش میره و سوال پیچش میکنه تا از زیر زبونش بیرون بکشه که بیرون از رابطه کاریشون با هم رابطه ندارن ولی باریش میگه دوست ندارم درباره زندگی شخصیم به کسی چیزی بگم و پیش دجله میره. باریش به دجله میگه هنوز از دستم ناراحتی؟ دجله میگه نه ناراحت نه ولی فکر میکردم وقتی ازت خواستن اون شب با برن نقش بازی کنی قبول نمیکنی باریش میگه راست میگی حق با توعه. چینار و فریس با علی بیگلین صحبت میکنن تا راضی بشود نوکت و نباهات باهم بازی کنن تو فیلم.

برن میره پیش دجله و میخواد باهاش درد و دل کنه که دجله میگه ببخشید ولی دوست ندارم گوش بدم به درد و دلت و میره. کراج و زنش با دیدن برن متوجه میشن که حالش گرفتس و برن میگه دجله حدمو بهم نشون داد چیزی نیست خوبم. کراج به دجله میگه بیاد تو اتاق و باهاش دعوا میکنه که چرا با دخترم اینجوری حرف زدی دجله عصبی میشه و قاب عکس روی میزشو میندازه و میگه منم دخترتم و میره. باریش با یه بازیگر میان سال دعواش میشه چون بهش گفته فقط به خاطر قیافت داری بازی میکنی. بعد از جدا کردنشون از هم، باریش به دجله میگه نمیخوام دیگه به خاطر قیافم فقط بازی کنم و با سرعت به همان آدرس مبارزه میره و دجله که میدونه اونجا میخواد بره سعی میکنه جلوشو بگیره ولی نمیتونه. بکیر ماشین کراج را میاره جلوی در ولی دجله سریع سوارش میشه و بهش میگه کارم فوریه سریع برمیگردم. دجله او را تعقیب میکنه ‌و به آنجا میره. وقتی میرسه هرچی داد میزنه و میگه تو رو خدا این کارو نکن بیا بیرون باریش به کار خودش ادامه میدهد…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا