خلاصه داستان قسمت ۷ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۷ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر را می توانید مطالعه کنید. با ما همراه باشید. این سریال به کارگردانی علی بیلگین، امیدها و ناامیدیها، جنگها و تلاشهای کارکنان صنعت سینما را به تصویر میکشد.سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر (Menajerimi Ara) در ژانر درام و کمدی محصول سال ۲۰۲۰ برگرفته از سریال فرانسوی Dix Pour cent به سفارش کانال Star Tv میباشد.

قسمت ۷ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر
بچه های آژانس به دجله و باریش زنگ میزنند ولی میبینند که هیچ کدامشان جواب نمیدهند. همسر کراج میگه زنگ بزنیم به پلیس که چینار میگه دجله که دزد نیست حتما اتفاقی افتاده ماشین نبوده مجبور شده ماشینو ببره پریده هم حرف چینار را تایید میکنه. باریش تو مبارزه ای که کرده حسابی صورتش خراب شده و بدن درد داره دجله کمکش میکنه و به گوشه ای میبرتش و با دستمال خون صورتشو پاک میکنه. دجله اون موقع میفهمه که تلفنش داره زنگ میخوره و با دیدن اسم فریس استرس میگیره و به باریش میگه چی بگم؟ باریش میگه با این اوضاعی که دارم دروغ نمیتونی بگی راستشو بگو. فریس ازش میپرسه که چرا جواب تلفنتو نمیدی و کجایی؟ دجله تمام ماجرارو براش تعریف میکنه که فریس هل میکنه و میگه آدرسو برام همین الان بفرست. فریس میگه باریش دعوا کرده صورتش بهم ریخته دجله هم مجبور بوده با ماشین کراج بره دنبالش. برن به پدرش میگه منم میام که کراج میگه تو نمیخواد بیای برو خونه با مامانت. فریس و کراج با تاکسی به آدرس میرن، پریده و چینار میرن تا به کارها برسن. اجه از حرف های جولیده و امراه متوجه میشه که خبرهایی شده و فریس کراج را تعقیب می کند. پلیس از راه میرسه و دجله استرس میگیره و میگه فریس خانم بفهمه منو میکشه من نتونستم ازت مراقبت کنم وای الان چی میشه؟! همان موقع فریس و کراج از راه میرسن و با حرف زدن پلیس را راضی میکنند تا به باریش کاری نداشته باشد.
اجه از دور عکس میگیره و فالگوش می ایستد تا ببیند چیزی دستگیرش می شود یا نه. پلیس هرچی ازش میپرسه میگه دوستای قدیمیم بودن یه سوء تفاهم پیش اومده بود که رفع شد. فریس سریعا باریش را به بیمارستان می برد و دجله سویچ ماشین کراج را بهش میده. کراج میگه اینجا تاکسی گیر نمیاری بیا برسونمت. تو راه بهش میگه بهت گفته بودم موفق نمیشی اینجا زیادی واست بزرگه دجله قاطی میکنه و میگه چرا انقد سعی میکنی که نا امیدم کنی؟ کراج میگه نا امید نمیکنم حقیقتو میگم. فردای آن روز دجله به اتاق فریس میره و ازش حال باریشو میپرسه که میگه خداروشکر چیزی نشده چندتا بخیه به لبش زدن که تا چند روز دیگه خوب میشه و بهش میگه آماده بشه برای جلسه. تو جلسه فریس از وضعیت کار کراج میپرسه که کراج سربسته میگه که چیزی فریس نفهمه که فریس هم همینکارو باهاش میکنه و کل کلشان شروع می شود. از فریس درباره وضعیت فیلم باریش میپرسن که فریس میگه چند قسمت جلو هستن تا اون موقع باریش صورتش خوب میشه. به فریس خبر میدن که بازیگری به اسم فرهان اومده تا با فریس درباره سناریو حرف بزنه. فریس بهش میگه فعلا فقط من و تو از این سناریو خبر داریم به هیچکی نگو بخون شب بهم خبر بده. مادر فرهان پیش کراج میره تا درباره سناریو ونقشی که کراج براش انتخاب کرده حرف بزنند. موقع خداحافظی تو لابی آژانس فرهان مادرشو میبینه و متوجه میشن که سناریویی که دستشان هست یکیه. فریس جا میخوره و فرهان بهش میگه تو به من گفتی فقط همین یدونه سناریو بود که دادین به من! نا امیدم کردی. مادرش به کراج میگه تو هم به من گفتی فعلا فقط من انتخاب شدم که! منم نا امید شدم ازت.
کراج به دروغ میگه آخه کارگردان جفتتونو انتخاب کرده برای نقش مادر دختری. فریس به اتاق کراج میره و میگه چجوری سناریو منو دزدیدی؟ جیلان فقط واسه من فرستاده بود دست تو چیکار میکنه؟ کراج میگه از شگردهای خودت استفاده کردم. امراه به دجله میگه فضای مجازیو نگاه کنه. دجله میبینه که خبر دعوای باریش همه جا پخش شده و به سرعت پیش فریس میره و میگه. باریش که تو حیاط خانه اش با برادرش نشسته خبر را در فضای مجازی میبیند و با دیدن کامنت ها و فوش هایی که بهش دادن عصبانی میشه و جوابشان را می دهد. دجله با ترسو دلهره به فریس میگه داره جواب میده به کامنتا. فریس هرچی زنگ میزنه به باریش جواب نمیده واسه همین به برادرش زنگ میزنه و میگه گوشیو ازش بگیر گوشی خودتو بده بهش باهاش حرف بزنم. فریس آرومش میکنه و باریش تمام کامنتاشو پاک میکنه. فریس به یکی از خبرنگارا زنگ میزنه و درباره قیلم حرف میزنن. خبرنگار ازش درباره خبر باریش میپرسه که فریس خودشو میزنه اون راه و میگه باریش رفته بود اونارو جدا کنه که کتک خورده بعد همچین چیزایی واسش نوشتن.شب دجله به باریش زنگ میزنه تا جالشو بپرسه که میگه بد نیستم، دجله سعی میکنه آرومش کنه که باریش بهش میگه شنیدن صدات خیلی واسم خوب بود میبینمت بعدا.
فردای آن روز فریس به دجله یکسری قرارداد میده و میگه بره بده به بازیگر جدید یعنی چیتای. دجله به خانه اش میره که بهش میگن خونه نیست هر از گاهی میرهبه کلبهاش گوشیشو هم خاموش میکنه. دجله میگه باشهفردا صبحزودمیام که بهش میگه ایشون حالا حالاها نمیان دجله آدرس کلبه را میخواد که میگه کسی نمیدونه آدرسش کجاست یه رازه. دجله میره پیش فریس خانم و ماجرارو میگه که بهش میگه شعارم بهت چی بود؟ این که با راه حل بیای پیشم نه با مشکل و بهش میگه بره دنبال آدرس کلبه بگرده. دجله به هرکی زنگ میزنه میگن نمیدونن آدرسش کجاست. همکار کراج تو یه آژانس بازیگری دیه کار میکند و با کراج قرار میزاره. بهش میگه به زودی آژانستون فروخته یا واگذار میشه و به کراج پیشنهاد میده که با حقوقی ۵ برابر به تیم آنها بپیوندد و به آن آژانس دیکه کاری نداشته باشه. کراج میگه باید درباره اش فکر کنم. شب ماجرارو کراج به زنش میگه و زنش از این پیشنهاد استقبال میکنه. کراج میگه نمیتونم واسم خیلی سخنه. این آژانسو خودم به اینجا رسوندم دلم نمیاد بدم بره. زنش میگه به اینم فکر کن که کلا نابود بشه اونوقت میخوای چیکار کنی؟…