آرایه سجع در ادبیات فارسی چیست؟
سجع یکی از آرایه های ادبی است که نویسندگان به کمک آن، متن (نظم و نثر) را خوشوزن میکنند. این آرایه ادبی انواع متفاوتی دارد. در این مقاله، قصد داریم انواع سجع را با مثال هایی از بزرگان ادبیات فارسی ذکر کنیم.
سجع در ادبیات
سجع یکی از آرایه های ادبی است که به موسیقی لفظی متن کمک شایانی کرده و آن را تا حدود زیادی گوشنواز میکند. این آرایه اگر در میان شعر به کار رود به آن قافیه درونی می گویند. آنچه بیشتر به نام «سجع» شناخته میشود در «نثر» اتفاق می افتد. به کلمات یا جملاتی که هموزن هستند و چند حرف آخرشان یکسان است “مسجع” می گویند.
فراموش نکنید که سجع ممکن است در میان دو تا چند کلمه به وجود بیاید و فقط منحصر به دو کلمه نیست. این آرایه در سطح کلمه انواع گوناگونی دارد که در این قسمت، بصورت مختصر به آنها اشاره میکنیم.
۱. سجع متوازی
زمانیکه شاعر دو یا چند کلمه که هموزن هستند و چند حرف آخرشان نیز اشتراک دارد را در کنار یکدیگر قرار میدهد، از “سجع متوازی” استفاده کرده است. به طور مثال، کلمات “کار” و “بار” با یکدیگر یک سجع متوازی را تشکیل میدهند. سجع متوازی، بیشترین موسیقی لفظی را در میان انواع سجع دارد و طبعا از میان سایر انواع سجع، ارزش ادبی بیشتری دارد. از نمونههای زیبای سجع متوازی، مقدمه گلستان سعدی است:
منت خدای را عز و جل که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت.
هر نفسی که فرو میرود، ممد حیات است و چون برمیآید، مفرح ذات.
کلمات (قربت/نعمت) هموزن و مشترک در حروف آخر، از نمونههای سجع متوازی است و (حیات/ذات) با وزن متفاوت اما مشترک در حروف آخر از نمونههای سجع مطرف هستند.
۲. سجع مطرف
“سجع مطرف” نوعی دیگر از سجع است که از کنار هم قرار دادن کلماتی تشکیل میشود که حروف آخرشان یکسان است، ولی هموزن نیستند. کلمات دست/شکست با یکدیگر یک سجع مطرف ایجاد میکنند. نمونه سجع مطرف در شعر فارسی (قافیه درونی):
نه باغبان و نه بستان که سرو قامت تو
برست و ولوله در باغ و بوستان انداخت
«سعدی»
(باغبان و بوستان) یک سجع مطرف را ایجاد میکنند.
۳. سجع متوازن
نوعی دیگر از سجع است که با کنار هم قرار دادن کلمات هموزن که حرف آخرشان مشترک نیست، تشکیل میشود. سجع متوازن در میان انواع سجع، ضعیفترین موسیقی لفظی را داشته و طبعا ارزش ادبی کمتری نسبت به سجع متوازی و سجع مطرف دارد. کلمات کام و کار یک سجع متوازن را تشکیل میدهند. نمونه سجع متوازن در ادبیات فارسی:
در این چمن گل بی خار کس نچید، آری
چراغ مصطفوی با شرار بولهبیست
«حافظ»
(چراغ و شرار) یک سجع متوازن را تشکیل میدهند.
سجع در سطح جمله یا بیت
۱. ترصیع
زیباترین نوع سجع در سطح جمله یا بیت، “ترصیع” نام دارد. زمانی ترصیع اتفاق میافتد که تمام کلمات یک جمله یا مصرع با جمله یا مصرع بعد از خود هم هموزن باشند و هم حروف پایانی آنها مشترک باشد. در واقع تمام کلمات دو به دو با هم دارای سجع متوازی هستند. نمونه ترصیع در ادبیات فارسی:
زبانش توان ستایش نداشت
روانش گمان نیایش نداشت
«فردوسی»
بشر ماورای جلالش نیافت
بصر منتهای جمالش نیافت
«سعدی»
۲. موازنه
زمانیکه دو جمله یا مصرع را بوسیله سجعهای متوازن با یکدیگر هماهنگ کنیم، “صنعت موازنه” ایجاد میشود. در ترصیع دیدیم که کلمات هر مصرع با مصرع بعد از خود، یک سجع متوازی ایجاد میکردند. در موازنه، هر یک از کلمات یک مصرع با مصرع بعد، باید یک سجع متوازن ایجاد کنند.
نمونه موازنه در ادبیات فارسی:
ستاننده شهر مازندران
گشاینده بند هاماوران
«فردوسی»
گردون چه خواهد از من بیچاره ضعیف
گیتی چه خواهد از من درمانده گدا
«مسعود سعد»
خوب هست