خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی قضاوت فصل سوم
در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی قضاوت هستید همراه ما باشید. یکی از محبوبترین سریالهای ترکی (که هنوز درحال نمایش است) سریال ترکی قضاوت در ژانر جنایی و درام است. سریال ترکی قضاوت ماجرایی عاشقانه، درام و جنایی دارد. این سریال داستان دادستان ایلگاز، وکیل جیلین و نقطه تلاقی آنها را نشان میدهد. آن دو در راه بررسی یک جنایت با هم آشنا میشوند. ایلگاز از جیلین میخواهد تا وکالت برادرش را برعهده بگیرد. دو فصل اول و دوم سریال قضاوت، در مجموع متشکل از ۶۳ قسمت زبان اصلی است.
خلاصه داستان سریال ترکی قضاوت
ایلگاز (کان اورگانجیاوغلو) که دادستانی درستکار است برای برادرش که متهم به قتل است، جیلین (پینار دنیز) را که یک وکیل جوان بسیار سرکش و موفق است، به عنوان وکیل انتخاب میکند. آن دو در مسیر حل این پرونده با اتفاقات عجیب و گاهی تلخ و شیرینی که زندگی برایشان رقم زده، روبهرو میشوند و موجب به وجود آمدن احساساتی در آنها میشود که فکرش را نمیکردند.
قسمت ۱۹۱ سریال ترکی قضاوت
یکتا با جیلین تو ظاهری شبیه پدر و دختر میرن به همان هتلی که تورگوت اونجا اتاق داشته. تو پذیرش جیلین به یکتا میگه انگاری تورگوت هم اینجاست عکس گذاشته! یکتا از پذیرش میپرسه که او میگه بله تو اتاق ۳۲۲ ولی الان نیستن رفتن بیرون یکتا میگه باشه ما بریم اتاقمون سر فرصت میریم یه سلامی میکنیم و میرن.….. برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۱۹۰ سریال ترکی قضاوت
چینار رفته پیش پدربزرگش خونه و بهش کشته شدن ایلگازو میگه مردان گریه میکنه سپس به چینار زنگ میزنن و خبر میدن که کالبد شکافی تموم شده میتونن بیان تحویلش بگیرن چینار گریه میکنه و به مردان میگه که هنوز بابام تو بیمارستانه آخه چجوری؟ مردان میگه ولی باید زودتر دفن بشه رو زمین نمونه. لباسی از ایلگاز را برای جیلین میبرن….. برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۱۸۹ سریال ترکی قضاوت
ارن با جیلین حرف میزنه و بهش میگه که تو مطمئنی اون یعقوب مرده بوده؟ چک کردی؟ او میگه نه دست نزدم همونجوری افتاده بود رو زمین ارن میگه حتما نمرده زخمی شده عمر رفته سراغش اونجارو تمیز کرده تا نقشه اش خراب نشه. جیلین میگه از کجا فهمیده؟ اوزجان؟ ارن میگه نه کسی که همیشه پیشمون بوده دادستان تورگوت جیلین جا میخوره….. برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۱۸۸ سریال ترکی قضاوت
بچه ها رفتن پیش پارلا و حالشو میپرسن سپس بعد از کمی حرف زدن از اونجا میخوان برن که چنار از پارلا میپرسه پارلا تو که چیزیو از ما مخفی نمیکنی نه؟ او میگه نه بابا چیو مخفی کنم؟ فقط خسته ام میخوام تنها باشم ماجرای آتش سوزی هم بهمم ریخت سپس از اونجا میرن. یکتا میره پیش ارن و ازش سراغ ایلگاز و جیلین را میگیره….. برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۱۸۷ سریال ترکی قضاوت
مأمور میره پیش یکتا و بهش میگه بیا بیرون یکتا میگه آزاد شدم دیگه؟ او میگه نه باید بری زندان یکتا جا میخوره و میگه چرا؟ و ازش میخواد تا تماس بگیره با کسی او قبول میکنه. یکتا اول به یکتا بعد به جیلین زنگ میزنه که میبینه کسی برنمیداره گوشیو سپس به لاجین زنگ میزنه و میپرسه که جیلین و ایلگاز کجان دارن منو میبرن زندان!….. برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۱۸۶ سریال ترکی قضاوت
پسری که پارلا را دزدیده با خودش تو مسیر آهنگ میخونه و دهن پارلارو بسته و انداخته رو صندلی عقب ماشین سپس کوله شو از ماشین پرت میکنه بیرون. دادستان ارشد تورگوت ایلگاز را به جایی خلوت برده و بهش مبگه تو چجوری فهمیدی؟ ایلگاز میگه عمر رفته بود پیش هالوک تو زندان تو هم رفتی….. برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۱۸۵ سریال ترکی قضاوت
ارن و دریا با ایلگاز و جیلین به جایی که با مأمورین تجسس قرار داشتن رسیدن اونجا بهشون میگن که یکم طول میکشه ایلگاز میگه پس ما بریم یه جایی اینجاها یه آبشار داشت! مأمورین بهش آدرس میدن و آنها به اونجا میرن. دریا و ارن میگن ما همین دور رو نیمکت میشینیم جلوتر نمیایم….. برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۱۸۴ سریال ترکی قضاوت
جیلین درحال آشپزی کردنه که ایلگاز میرسه خونه و ازش تشکر میکنه بابت میزی که چیده همان موقع ارن و دریا از راه میرسن و ارن بهشون میگه که من دیگه کمیسر ارشدم اونا بهش تبریک میگن و جیلین میگه خوب باید دوتا جشنو باهم بگیریم. سر میز شام ارن کارت شناسایی و کارت بانکی با هویت جدیدشونو بهشون میده.… برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۱۸۳ سریال ترکی قضاوت
دادگاه تشکیل شده و ایلگاز کایا تبرئه و عمر به زندان راهی میشه همه خوشحال میشن و از جیلین هم تشکر میکنن. دادستان ارشد با ایلگاز حرف میزنه و میگه من هرچیزی گفتم و دستور دادم طبق چیزهایی بود که تو خونه پیدا شده بود شواهد اینو نشون میداد ایلگاز میگه نقشه شون بود به راحتی گولتون زدن… برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.