خلاصه داستان قسمت ۱۶۱ سریال ترکی شربت زغال اخته + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد قسمت ۱۶۱ سریال ترکی شربت زغال اخته می باشید. همراه ما باشید. سریال ترکی «شربت زغال آخته» (Kızılcık Şerbeti) محصول سال ۲۰۲۲ کشور ترکیه می باشد که به سفارش شبکه «شو تی وی» ساخته شده است. کارگردان این سریال را «هاکان کیرواوانچ» و نویسندگی اش را «ملیس جیولک» برعهده دارند. این سریال روزهای زوج ساعت ۲۳:۰۰ از شبکه جم سریز پخش می شود و یک ساعت بعد از شبکه جم سریز پلاس پخش می شود.
قسمت ۱۶۱ سریال ترکی شربت زغال اخته
گورکم سر قرار با فاتح رفته و اونجا فاتح بهش پیشنهاد میده برن یه جای دور از اونجا که گورکم میگه چجوری بریم؟ مگر اینکه پرواز کنیم بریم همان موقع هلیکوپتری به اونجا میشینه که گورکم جا میخوره و میگه شوخیت گرفته؟ و سورپرایز میشه و از خوشحالی بغلش میکنه سپس باهمدیگه سوار هلیکوپتر میشن و میرن. زن گوکان میره پیش پدر گوکان و با گریه بهش میگه که میخوام از گوکان جدا بشم و بهش میگه ماجرای چیمنو که پدر گوکان جا میخوره و ازش میخواد بره خونه تا با گوکان حرف بزنه. او پیش گوکان رفته و سرزنشش میکنه که چرا همچین کاری کرده و سیلی تو صورتش میزنه و ازش میخواد تا گندی که زده را جمع کنه و بهش میگه چیمن را صیغه کن تا این کصافتو تمیز کنی! و میره. مهری با مته خان رفته کافه تا باهاش حرف بزنه و دلداریش بده سپس دوباره از خودشون میگه که به هم یه فرصت بدن اما مته خان بازم پسش میزنه و مهری دلش میکشنه و میره. عبداله خان به امید زنگ میزنه و میگه که به شرکت بیا و امید وقتی میره عبداله خان درباره زندگیشون حرف میزنه که دارن چیکار میکنن و چرا از هم جدان امید بعد از کمی حرف زدن از اونجا بیرون میزنه و بیشتر عصبی میشه به خاطر دخالت های اونا و سرزنش های دوباره.
مهری به خانه رفته و پدرش میبینه که گریه کرده او ازش میپرسه چیشده؟ اما مهری چیزی نمیگه و به اتاقش میره که بعد از چند دقیقه میره تو اتاق مهری و میبینه قرص خورده و بیهوشه او حسابی میترسه و سریعا به بیمارستان میبرتش. دکتر میاد و میگه معده شونو شست و شو دادیم دیگه جای نگرانی نیست ارطغرل خوشحال میشه و خدارو شکر میکنه. گورکم حسابی از اونجا خوشش اومده و فاتح را می بوسد و ازش تشکر میکنه سپس بعد از گذروندن ساعت هایی باهم برمیگردن. چیمن تو اتاقش در حال گریه کردنه که گوکان بهش زنگ میزنه و تو خانه اش باهاش قرار میزاره. اونجا چیمن ازش گلگی میکنه که چرا این کارو با من کردی گوکان میگه ازش جدا میشم و سریع عقد میکنیم چیمن میگه چی؟ او میگه سریع میریم صیغه میخونیم و میبرمت به عنوان زنم تو اون خونه و آشنات میکنم باهاشون بعد از طلاقم سریع عقد میکنیم فقط باید یه کاری کنی واسم که چیمن با خوشحالی میگه چی؟ آذرخش درباره روز کاریش با دوعا و سولماز حرف میزنه که وقتی میز شامو میچینن چیمن زنگ درو میزنه دوعا با دیدنش جا میخوره. چیمن در حالیکه محجبه شده با گوکان به خانه اومده و میگه من ازدواج کردم همگی شوکه شدن….