خلاصه داستان قسمت ۲۰۰ سریال ترکی قضاوت + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد خلاصه داستان قسمت ۲۰۰ سریال ترکی قضاوت هستید پس تا آخر این پست همراه ما باشید. قضاوت یک مجموعه تلویزیونی ترکی محصول شرکت آی یاپیم به کارگردانی علی بیلگین، نوشته سما ارگنکون و به تهیه کنندگی کرم چاتای است. اولین قسمت آن در ژانر درام جنایی در ۱۹ سپتامبر ۲۰۲۱ پخش و با استقبال بسیار بینندگان مواجه شد. این سریال روزهای زوج ساعت ۲۰ از شبکه جم تیوی و یه ساعت بعد از شبکه جم تیوی پلاس پخش می شود. فصل سوم آن نیز از ۲۰۲۳ تا ۲۰۲۴ پخش شد و این سریال در ۹۵ قسمت به پایان رسید.
قسمت ۲۰۰ سریال ترکی قضاوت
ارن از بین مردم تو ساحل با تحقیق به زن و مردی میرسه که بچه دار نمیشن واسه همین اونارو میبرن برای بازجویی از طرفی یه مرد دیگه ام هست که به خاطر تجاوز به کودک حبس کشیده بوده. آنها از این سه نفر بازجویی میکنن و میبینن چیزی دستگیرشون نمیشه جیلین به ایلگاز میگه من مطمئنم که گم نشده کسی دزدیدتش! تو که فکر نمیکنی مرده؟ ایلگاز میگه اصلا نمیخوام بهش فکر کنم! سپس از اونجا میرن. بعد از ۵ روز جلوی کلانتری با خبرنگارها صحبت میکنن و بهشون میگن که هنوز خبری نشده و جیلین میگه من میدونم که زنده ست و دزدیدنش از کسی که دزدیده خواهش میکنم بچه مو بیاره قول میدم ازش شکایت نمیکنم! و گریه اش میگیره که ایلگاز میبرتش. ماجد اونارو دوباره تو تلویزیون میبینه و چیزی یادش میاد که دخترش میگه باز شروع کردی بابا؟ بشین میوه تو بخور و او کلا یادش میره چی میخواسته بگه. جیلین با ایلگاز وقتی تنها میشه باهاش دعوا میکنه که چرا میگه دخترشون گم شده؟ اون گم نشده دزدیدنش! ایلگاز میگه چون شواهد اینو نشون نمیده! و سعی میکنه آرومش کنه. جیلین میره دوباره ماجد تا ببینه چیزی یادش میاد یا نه او میگه مرجان! تو آب نیست جیلین میگه آره نیست بگین کی بود بردش؟ زن بود یا مرد؟
همان موقع دخترش از خرید میاد و با دیدن جیلین عصبی میشه و ازش میخواد از اونجا بره. ایلگاز به ارن میگه از اول باید تحقیق شروع کنیم شاید حق با جیلینه! ارن آرومش میکنه و بهش میگه یه مورد پیدا شده آنیل گفته حدود ۲ سالشه باید بریم پزشکی قانونی ایلگاز با گریه روی زمین میشینه و جیلین به زور پاهاشو رو زمین میکشه و خودشو به پزشکی قانونی میرسونن. وقتی میرسه به ایلگاز میگه رفتی داخل؟ دیدیش؟ او میگه نتونستم ارن رفت. بعد از چند دقیقه ارن بیرون میاد و میگه مرجان نبود اونا خوشحال میشن و همدیگرو بغل میکنن و خداروشکر میکنن. تو خونه جیلین از اینکه ایلگاز پاسکالو نوازش میکنه باهاش بحث میکنه و میگه اون باعث شد مرجان بدزدن! ایلگاز میگه این که نمیفهمه از قصد این کارو نکرده! سپس اونو سرزنش میکنه و میگه تو میتونستی با مرجان بری اونجا تنهاش نزاری! جیلین میگه مقصر اصلی تویی که قرار بود تلفنو خاموش کنیم ولی تو با اولین زنگ رفتی و منو با یه بچه و سگ تنها گذاشتی! جیلین میره تو اتاق مرجان که ایلگاز میره پیشش و میگه پیک موتوری بود زنگ زده بود چون هوس پیتزا کرده بود منم سفارش داده بودم اونا گریه میکنن و همدگیرو دلداری میدن…