خلاصه داستان قسمت ۲۰۲ سریال ترکی قضاوت + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد خلاصه داستان قسمت ۲۰۲ سریال ترکی قضاوت هستید پس تا آخر این پست همراه ما باشید. قضاوت یک مجموعه تلویزیونی ترکی محصول شرکت آی یاپیم به کارگردانی علی بیلگین، نوشته سما ارگنکون و به تهیه کنندگی کرم چاتای است. اولین قسمت آن در ژانر درام جنایی در ۱۹ سپتامبر ۲۰۲۱ پخش و با استقبال بسیار بینندگان مواجه شد. این سریال روزهای زوج ساعت ۲۰ از شبکه جم تیوی و یه ساعت بعد از شبکه جم تیوی پلاس پخش می شود. فصل سوم آن نیز از ۲۰۲۳ تا ۲۰۲۴ پخش شد و این سریال در ۹۵ قسمت به پایان رسید.
قسمت ۲۰۲ سریال ترکی قضاوت
جیلین و ایلگاز حسابی خوشحالن جیلین با گریه خداروشکر میکنه و میگه میدونستم دخترم زنده ست. خبر اینکه مو متعلق به مرجان بوده به همه میرسه ارن وقتی میفهمه تو کلانتری به متین میگه و همگی دست میزنن و متین از خوشحالی ارن را بغل میکنه. جیلین به ایلگاز میگه بیا بریم دیگه باید بریم دنبال پرونده ها دوباره بازشون کنیم! ایلگاز میگه تو برو من فعلا نمیام ارن وقتی جیلین را تنها میبینه ازش میپرسه که پس ایلگاز کجاست؟ او میگه اون الان داره با عذاب وجدانش کنار میاد الان داره خودشو سرزنش میکنه که چرا نتونسته دخترشو پیدا کنه و باعث شد پرونده مخدومه اعلام بشه که باور کنه مرده! مردان تو آسایشگاه میبینه که دختر ماجد رفته پیشش و بهش عکس بچه ای را نشون میده و ازش تعریف میکنه واسش مردان میره پیششون و خودشو دوست ماجد معرفی میکنه و میخواد اونم شرکت کنه تو صحبتشون که دختر ماجد به بهونه قهوه خوردن با ماجد میره داخل.
وقتی او میره مردان میره پیش ماجد و باهاش حرف میزنه و میگه نوه ات بود عکسی که بهت نشون داد؟ و سعی میکنه با سوال کردن چیزهایی بفهمه اما چیز خاصی دستگیرش نمیشه. دادستان افه میره پیش دادستان کل و بهش میگه که موی پیدا شده متعلق به مرجان کایاست او میگه چه خوب خبر خوبیه سپس بهش میگه باید بریم کلانتری سریع و باهم راهی میشن. نیل را وقتی میخوان منتقل کنن تو مسیر متوجه میشن که نشونه ای از مرجان کایا پیدا شده که نشون میده زنده ست و دزدیده بودنش نیل با شنیدن این خبر ناراحت میشن چون میدونه داره کم کم از ایلگاز دور میشه. دادستان کل وقتی به افه میگه که دوباره این پرونده رو سر بگیر جیلین و ایلگاز عصبی میشن و میخوان یکی دیگه اون کارو بکنه چون کارشو بلد نیست و همین افه باعث شد پرونده مخدومه بشه! دادستان کل میگه تو خودت چرا چیزی دستگیرت نشد؟ اگه قرار بود چیزی پیدا بشه باید خودم میتونستی دیگه! پس چیزی نبوده و میره که اونا حرص میخورن…
