خلاصه داستان قسمت ۲۰۳ سریال ترکی قضاوت + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد خلاصه داستان قسمت ۲۰۳ سریال ترکی قضاوت هستید پس تا آخر این پست همراه ما باشید. قضاوت یک مجموعه تلویزیونی ترکی محصول شرکت آی یاپیم به کارگردانی علی بیلگین، نوشته سما ارگنکون و به تهیه کنندگی کرم چاتای است. اولین قسمت آن در ژانر درام جنایی در ۱۹ سپتامبر ۲۰۲۱ پخش و با استقبال بسیار بینندگان مواجه شد. این سریال روزهای زوج ساعت ۲۰ از شبکه جم تیوی و یه ساعت بعد از شبکه جم تیوی پلاس پخش می شود. فصل سوم آن نیز از ۲۰۲۳ تا ۲۰۲۴ پخش شد و این سریال در ۹۵ قسمت به پایان رسید.
قسمت ۲۰۳ سریال ترکی قضاوت
جیلین و ایلگاز با متین و ارن در حال بررسی کردن دوباره پرونده مرجان هستن و اون روزو دوباره مرور میکنن و تمام اظهاراتو دوباره بررسی میکنن. یکتا که رفته بوده پیش قدیر برای گرفتن فیلم دوربین های جلوی خانه اش او بهش گفته بوده باید در ازاش واسم یه کاری کنی یه مقدار پولو واسم تمیز کنی او قبول میکنه ناچارا به خاطر مرجان. سپس به قدیر زنگ میزنه و میگه کار انجام شد کی بیام فیلمارو بگیرم؟ او میگه بهت خبر میدم. دادستان افه میره پیش دادستان کل تو یه رستوران تا بهش گزارش بده وقتی میگه اجازه بررسی دوربین های مغازه هایی که اون تیشرتو میفروشن را دادم دادستان کل غذا تو حلقش میپره و میگه خوبه باهات خوب رفتار میکنن؟ جیلین؟ او میگه آره دادستان کل میگه اگه چیزی شد بیا بهم بگو حق ندارن تو دادگاه خودم به دادستان من بدرفتاری کنن! بابابزرگ مردان با ماجد نشسته که باهاش صحبت کنه باز درباره مرجان که برادر ایلگاز با نامزدش میرن اونجا و بهش خبر زنده بودن مرجان و ماجرای جعبه را میگن که او حسابی خوشحال میشه و بغلش میکنه و میگه خداروشکر ایشالله زودتر پیدا بشه! دختر ماجد را دوباره به کلانتری گفتن بره و ازش بازجویی میکنن تا روزی که جعبه دم در خانه جیلین گذاشتن کجا بوده و وقتی مطمئن میشن که خانه دوستش بوده کل روزو آزادش میکنن تا بره.
وقتی دادستان کل به همراه دادستان افه میرن سراغ جلین و ایلگاز پرونده را بررسی میکنند تصمیم میگیرند که پرونده مخفیانه جلو بره و خبرنگارها مطلع نشن. یکتا رفته پیش قدیر و بهش میگه کاری که ازم خواستینو انجام دادم اومدم برای گرفتن فیلم دوربین مداربسته که بهم گفتین بیام او فلشی را بهش میده یکتا وقتی میره تو دفترش فیلمو نگاه میکنه و میبینه کسی که جعبه را جلوی در خانه جیلین انداخته بود یه زنه اما صورتش مشخص نیست که حسابی تو فکر میره. نیل وقتی به اتاق یکتا میره او بهش میگه که تو اخراجی نیل جا میخوره و با عصبانیت اتاق کارشو به هم میریزه. جیلین و ایلگاز وقتی بیرون از کلانتری میرن میبینن که همه خبرنگارها اونجا جمع شدن آنها از اینکه دادستان افه دستور مخفی بودن پرونده را نداده عصبانی میشن و به اتاقش میرن. اونجا متوجه میشن که افه با دیدنشون هول کرده و چیزیو تو کشو میزش پنهان کرد جیلین از قصد وقتی بیرون میره آژیر آتش سوزی را به صدا در میاره و همه به بیرون از ساختمان میرن آنها به اتاق افه میرن و کشو را باز میکنند که میبینند کلی وسیله از بقیه اونجا جمع کرده که گردنبند مرجان هم اونجاست آنها جا میخورند و خودشونو سریعا میرسونن به خونه دادستان و اونجا رو میگردند. آنجا وسایل بازی پیدا میکنند که جیلین میگه حتماً کار خودشه و حالش بد میشه که ایلگاز سعی میکنه آرومش کنه سپس به ارن زنگ میزنند و ازش میخوان تا سیگنال گوشی دادستان افه را ردیابی کنه او بهشون آدرس یه خانه سبزی را میدن که بچههای بیسرپرست اونجان. ایلگاز و جیلین جا میخورن و با عجله به اونجا میرن و فکر میکنند که مرجان اونجا باشه….