خلاصه داستان قسمت ۲۱۷ سریال ترکی شربت زغال اخته + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد قسمت ۲۱۷ سریال ترکی شربت زغال اخته می باشید. همراه ما باشید. سریال ترکی «شربت زغال آخته» (Kızılcık Şerbeti) محصول سال ۲۰۲۲ کشور ترکیه می باشد که به سفارش شبکه «شو تی وی» ساخته شده است. کارگردان این سریال را «هاکان کیرواوانچ» و نویسندگی اش را «ملیس جیولک» برعهده دارند. این سریال روزهای زوج ساعت ۲۳:۰۰ از شبکه جم سریز پخش می شود و یک ساعت بعد از شبکه جم سریز پلاس پخش می شود.
قسمت ۲۱۷ سریال ترکی شربت زغال اخته
فاتح به جانسو زنگ میزنه و باهاش حرف میزنه سپس بعد از قطع تماس به خودش میگه حالا بهتون نشون میدم بازیو. دوعا از خونه پنبه بعد از مراسم دندونی با سولماز و سویلای به خانه سولماز میرن. اونجا منتظرن تا آذرخش و جمال بیان تا باهم آشنا بشن. گیرای میره به سمت دفتر وکیل پدرش تا درباره میراث حرف بزنه و بهش میگه که به خاطر یه سوء تفاهم داری منو از ارث محروم میکنی؟! او میگه من نظرم عوض نمیشه و اصلا هم دنبال پول نیستم فقط دنبال صداقتم و به خسروخان قول دادم یه لیر هم بهتون نمیدم! او با عصبانیت از اونجا میره. وقتی جمال میاد با همدیگه کمی صحبت میکنن که بعد از رفتنش دوعا و سولماز به آذرخش میگن که خیلی مرد خوبیه سولماز میگه بدجوری به دلم نشسته! آذرخش میگه ما فقط دوستیم اصلا حوصله یه رابطه دیگه رو ندارم سولماز میگه انقدر مطمئن نگو بسپار به دست زمان. دوعا هم کم کم میره سمت خونه و اونجا هوس ازش معذرت میخواد که اون و زندگیشو درگیر خودش کرده و ازش میخواد یکم دیگه تحمل کنه تا روپا بشن همگی سپس خبر میده برای بهتر شدن اوضاع و درومدن از این فضای غم و عزا فردا یه مهمونی ترتیب داده و چندتا از دوستاشونو دعوت کرده دوعا میگه خوبه.
گورکم فرصت پیدا میکنه میره پیش پنبه و ازش میخواد تا با پسرس حرف بزنه که ازش دوری نکنه و سرد رفتار نکنه میترسم به خاطر استرس بچه ام بلایی سرش بیاد پنبه میگه خدانکنه باسه باهاش حرف میزنم فردا هم میریم یه جا پیش یه حاجی واست دعا بخونه تا سردی از بین بره او قبول میکنه و ازش تشکر میکنه. مته خان با ازگی رفته به خونه مادرش لمان تا ازگی را با کایهان و لمان آشنا کنه. فردای آن روز آذرخش رفته به خرید سمت نیشانتاشی که محل خونه عامره و گوشیشو تو ماشین جا میزاره جمال که از لوکیشن میفهمه او کجاست نزدیک خونه عامره عصبی میشه و وقتی بهش زنگ میزنه برنمیداره عصبانیتش بیشتر میشه. دوست های گیرای و هوس اومدن به خونه شون و اونجا دوست گیرای از دوعا خوشش اومده و باهاش لاس میزنه و ازش میخواد بیشتر باهم وقت بگذرونن گیرای برخلاف تصور دوعا اصلا عصبی و ناراحت نمیشه و به دوعا میگه خوبه دوعا هم دوستی نداره به هم شماره بدین باهم قرار بزارین دوعا جا خورده و با جمره میره اتاقش….
