خلاصه داستان قسمت ۲۲۳ سریال ترکی شربت زغال اخته + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد قسمت ۲۲۳ سریال ترکی شربت زغال اخته می باشید. همراه ما باشید. سریال ترکی «شربت زغال آخته» (Kızılcık Şerbeti) محصول سال ۲۰۲۲ کشور ترکیه می باشد که به سفارش شبکه «شو تی وی» ساخته شده است. کارگردان این سریال را «هاکان کیرواوانچ» و نویسندگی اش را «ملیس جیولک» برعهده دارند. این سریال روزهای زوج ساعت ۲۳:۰۰ از شبکه جم سریز پخش می شود و یک ساعت بعد از شبکه جم سریز پلاس پخش می شود.
قسمت ۲۲۳ سریال ترکی شربت زغال اخته
گورکم راضی میکنه نیلای را که فردا مصطفی بیاد دنبالش تا برگردن خونه نیلای قبول میکنه. گورکم وقتی میره خونه بهشون میگه که نیلای فکر کنم یکم نرم شده سپس به مصطفی میگه فردا برو یه دسته گل بگیر با یه هدیه برو پیشش تا ببخشتت او قبول میکنه و پنبه میگه خداروشکر. فردای آن روز سر میز صبحانه مصطفی سریع پا میشه میره تا نیلای را برگردونه گورکم میگه اگه تو انتخاب کمک خواستی بهم زنگ بزن فاتح از گورکم هم تشکر میکنه بابت کمکش. سر میز صبحانه مری به همه میگه که فردا خاله سولماز میخواد برای شعله مراسم ۴۰ ام بگیره گفت دعوتتون کنم پنبه خانم او یکم سر این موضوع باهاش بحث میکنه و میگه فکر نمیکردم به این چیزا اعتقاد داشته باشین عبداله خان تشکر میکنه و میگه شما هم بور پنبه خانم از طرف من او قبول میکنه. مری به آذرخش پیام میده که شب باهم برن بیرون اما او میگه باشه واسه فرداشب بعد از مراسم امشب به جمال قول دادم او قبول میکنه و میگه ماشالله هرروز باهمینا جمال که پیام هاشونو میبینه خوشحال میشه. فاتح به جانسو میگه که شب میام پیشت اما عامر به جانسو رنگ میزنه و میگه شب باهمیم جانسو به خودش میگه پس باید دیگه فاتحو بزارم کنار سپس میگه امشب دخترم پیشمه نمیشه باشه واسه بعد.
گورکم رفته پیش هاله و بهش میگه نقشه دارن باید تورو پیدا کنن سپس واسش شروع میکنه یه تعریف کردن. دوعا با هوس درباره تربیت بچه اش کمی بحث میکنن که گیرای هم وقتی میاد طرف هوس میگیره دوعا بهم میریزه و میره. نیلای تو راهرو حرفاشونو میشنوه و به دوعا میگه که این هوس چقدر پرروعه چرا گیرای پشت تو درنیومد به جاش طرف هوسو گرفت؟ سپس بهش میگه هروقت کمک خواستی من هستم بعد از چند دقیقه مصطفی به اونجا میاد و اول بهش دسته گل میده سپس کادوش میده که نیلای با دیدن انگشتر با نگینی بزرگ حسابی خوشحال میشه و میبخشتش سپس باهم میرن خونه. نیلای به خونه اومده که پنبه میره جلو اما او دستشو نمیبوسه به جاش گورکمو بغل میکنه پنبه میفهمه که هنوز ازش دلخوره و اونو مقصر میدونه. تو خونه مصطفی دست رو قرآن میزاره و نیلای باور میکنه که داره راست میگه سپس ازش میخواد دنبال اون زن باشه او میگه هستم تازه فاتح هم دنبالشه خیلی هوامو داشت نیلای تعجب میکنه. دوعا با دوستاش بیرون شام میخورن که دیروقت میره خونه هوس بهش میگه چرا انقدر دیر اومدی؟ تلفنتو چرا جواب نمیدادی؟ سپس بازخواستش میکنه که دوعا باهاش بحث میکنه گیرای دوباره حقو میده به هوس دوعا با ناراحتی میره اتاقش….
