خلاصه داستان قسمت ۲۲۷ سریال ترکی شربت زغال اخته + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد قسمت ۲۲۷ سریال ترکی شربت زغال اخته می باشید. همراه ما باشید. سریال ترکی «شربت زغال آخته» (Kızılcık Şerbeti) محصول سال ۲۰۲۲ کشور ترکیه می باشد که به سفارش شبکه «شو تی وی» ساخته شده است. کارگردان این سریال را «هاکان کیرواوانچ» و نویسندگی اش را «ملیس جیولک» برعهده دارند. این سریال روزهای زوج ساعت ۲۳:۰۰ از شبکه جم سریز پخش می شود و یک ساعت بعد از شبکه جم سریز پلاس پخش می شود.
قسمت ۲۲۷ سریال ترکی شربت زغال اخته
دوعا به فاتح زنگ میزنه و میگه ماجرا دیشب چی بوده؟ او میگه وقتی تورو اونجوری دیدم عصبی شدم دوعا میگه آخه به تو چه ربطی داره؟ او میگه یعنی چی؟ تو مادر بچمی از همه واسم باارزش تری! سپس بعد از کمی حرف زدن قطع میکنه. آذرخش وقتی میبینه کمال برگشته میره پیشش و باهاش حرف میزنه سپس کمال میپرسه که چخبر؟ او میگه ماجرای دوعا و میگه که برگشته و باهم صحبت میکنن در این باره. گیرای به دوعا زنگ میزنه و میگه من نزدیک خونه تونم میای پایین حرف بزنیم؟ دوعا قبول میکنه و میره پایین سپس با گیرای میرن کافه اونجا گیرای ازش میخواد برگرده خونه دوعا میگه مشکلت فقط همینه؟ نمیخوای مشکلات بینمون حل بشه؟ او میگه باشه حرف میزنیم درباره اش اما بعد از کمی حرف زدن به نتیجه ای نمیرسن که دوعا با دلخوری میره. عبداله خان هدیه ای برای مری سفارش میده و به یوسف میگه پیگیری کنه. مته خان رفته به محل کار آذرخش او از دیدنش خوشحال میشه سپس آذرخش باهاش حرف میزنه و درباره ازدواجش بهش میگه که داره عجله میکنه و بهش میفهمونه که نباید انقدر تند بره. بعد از رفتنش به عامر زنگ میزنه و میگه که با مته خان حرف زده و باهم صحبت میکنن و آذرخش بهش میگه که هیچ وقت تنهات نمیزارم جمال عصبی میشه و میگه این مرد داره عصبیم میکنه دیگه. نیلای به دوعا زنگ میزنه تا بره پیشش باهم حرف بزنن که دوعا میگه من اومدم خونه مادرم نیلای میگه دعوا کردی؟ او میگه نه بابا میخوایم خونه شعله رو خالی کنیم آمدم کمک ولی نیلای باور نکرده و بعد از قطع تماس میگه یه چیزی هست ولی چیه نمیدونم!
سر میز شام نیلای به همه میگه که دوعا انگار از خونه رفته هوه جا میخورن که بیشتر از همه فاتح و میگه چی؟ گورکم میگه به توچه ربطی داره؟ مری میپرسه یعنی چی؟ نیلای میگه ازش پرسیدم گفت چند روزی میرم خونه مامانم برای کمک مری میگه آهان واسه جمع کردن خونه شعله ست نیلای میگه ولی فکر نکنم فقط این باشه فاتح میره تو فکر. بعد از خوردن شام میره تو اتاق پسر نیلای و باهاش درباره دوعا حرف میزنه که نیلای میگه من فکر میکنم دعوا کردن زده بیرون اینا به زودی طلاق میگیرن ببین کی گفتم! گورکم میره اونجا و میگه درباره چی حرف میزنین؟ نیلای میگه هیچی درباره مامان فاتح میگه زیاد کش نده دیگه و میره از اونجا. فردای آن روز آذرخش و مری باهم قرار گذاشتن و درباره دوعا حرف میزنن و آذرخش میگه فکر کنم هنوز بین او با فاتح چیزی هست مری میگه تازه فهمیدی؟ مطمئن باش یه چیز تموم نشده دارن. مرس وقتی میره خونه عبداله خان یه دفتر با حکاکی اسم خودش رو برگه ها بهش هدیه میده که او حسابی خوشش میاد و بغلش میکنه و میره. آتلیه نورسما و فراز باز شده مادر فراز هم هست که یکی میاد اونجا و میگه فراز من حامله ام کی عروسی بگیریم؟ همه جا خوردن که فراز میگه نمیشه من زن دارم و نورسمارو بهش نشون میده….
