خلاصه داستان قسمت ۲۳۲ سریال ترکی شربت زغال اخته + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد قسمت ۲۳۲ سریال ترکی شربت زغال اخته می باشید. همراه ما باشید. سریال ترکی «شربت زغال آخته» (Kızılcık Şerbeti) محصول سال ۲۰۲۲ کشور ترکیه می باشد که به سفارش شبکه «شو تی وی» ساخته شده است. کارگردان این سریال را «هاکان کیرواوانچ» و نویسندگی اش را «ملیس جیولک» برعهده دارند. این سریال روزهای زوج ساعت ۲۳:۰۰ از شبکه جم سریز پخش می شود و یک ساعت بعد از شبکه جم سریز پلاس پخش می شود.
قسمت ۲۳۲ سریال ترکی شربت زغال اخته
آذرخش با مری ماجرارو در جریان میزاره که جمال شنود گذاشته بوده تو گوشیم اومدم بهش بگم اونجا دیگه کار نمیکنم برگشت گفت نمیشه و قبول نکرد استعفامو! گفت دور کاری کن از خونه به کارها برس من نمیدونم چجوری باید ازش خلاص بشم! مری کلافه میشه و بهش میگه بزار یه مدت بگذره ببینیم چیکار کنیم. نورسما با پنبه و نیلای و زلفی و لمان رفتن به خونه دعا و اونجا در حال کار کردنن. نیلای و زلفی درحال حرف زدن درباره مادر نیلای هستن که مادر حلیمه میره پیششون و میگه نباید تنهایی وایسین پچ پچ کنین گناه داره! آذرخش وقتی عصر به خونه میره میبینه جمال اونجاست که جا میخوره و میگه اینجا چیکار میکنی؟ جا خوردم! سولماز که با جمال گرم گرفته میگه بیا بشین داشتیم با جمال از فیلم های قدیمی حرف میزدیم قرار شده از این به بعد بیشتر بیاد اینجا تا خوش بگذرونیم آذرخش از این وضعیت عصبیه و نمیدونه باید چیکار کنه بعد از رفتن جمال آذرخش میره پیش پلیس و بهشون ماجرارو میگه که آنها ازش میخوان که مدرکی بده تا ثابت کنه اگه مدرکی نداره شکایت میتونین بکنین ولی اینجوری زود پیش نمیره و به طرف مقابل هم اطلاع داده میشه شکایتتون اینجوری پیش میره!
آذرخش از این وضعیت کلافه میشه و میگه من میگم امنیت ندارم شما میخواین بهش خبر بدین؟ بعد از کمی بحث کردن از اونجا میره و به مری زنگ میزنه و میگه که باورم نمیشه مری رفتم خونه دیدم جمال اونجاست داره با مامانم میگه و میخنده مری جا میخوره و میگه باورم نمیشه سپس تصمیم میگیرن برای اطمینان لوکیشن خودشو با گوشی مری و دوعا یکی کنه تا از وجودش باخبر باشن اگه اتفاقی افتاد. زلفی با مادر نیلای رفتن خرید تا چند دست لباس واسش بخرن و بهش میگه برای اینکه مادر پنبه ازت خوشش بیاد و اونجا موندگار بشی باید روسری سرت کنی او قبول میکنه. شب نیلای به عبداله خان میگه که خواهر زلفی سرتاپ خانم میخواد چند روزی بیاد اینجا عبداله خان قبول میکنه و پنبه میگه که تو اتاق مری باید بمونه او جا میخوره اما بعد قبول میکنه که عبداله خان کلافه میشه. سرتاپ میاد و بعد از آشنا شدن با همه نیلای میبرتش به اتاقش. تو خونه آذرخش هرچی جمال بهش زنگ میزنه او قطع میکنه که سولماز میگه اتفاقی افتاده؟ او میگه نه بعدا بهش زنگ میزنم مهم نیست…