خلاصه داستان قسمت ۲۳۵ سریال ترکی شربت زغال اخته + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد قسمت ۲۳۵ سریال ترکی شربت زغال اخته می باشید. همراه ما باشید. سریال ترکی «شربت زغال آخته» (Kızılcık Şerbeti) محصول سال ۲۰۲۲ کشور ترکیه می باشد که به سفارش شبکه «شو تی وی» ساخته شده است. کارگردان این سریال را «هاکان کیرواوانچ» و نویسندگی اش را «ملیس جیولک» برعهده دارند. این سریال روزهای زوج ساعت ۲۳:۰۰ از شبکه جم سریز پخش می شود و یک ساعت بعد از شبکه جم سریز پلاس پخش می شود.

قسمت ۲۳۵ سریال ترکی شربت زغال اخته

عامر به پنبه زنگ میزنه و بابت غذا ازش تشکر میکنه سپس باهمدیگه کمی حرف میزنن. فاتح به اتاق میره که میبینه گورکم حالش خوب نیست و از گریه کردنش جا میخوره و میگه چیشده؟ میخوای بریم دکتر؟ او میگه نه و گلگی میکنه که باید گریه میکردم که منو ببینی؟ فاتح میگه الان باید به فکر بچه باشی تا من صورتتو بشور بریم سر میز شام. بعد از خوردن شام سرتاپ تو اتاقه که شخصی به اسم عاکف بهش پیام میده و میگه جلوی در خونه ایم که توش لنگر انداختی اگه نیای بیرون من میام تو او هل میکنه و سریع میخواد بره که اونجا مری متوجه میشه اون تو حجاب تازه کاره به حدی که بلد نیست شال سرش کنه! سرتاپ به بیرون خونه میره و با عاکف دعوا میکنه که اونجا چیکار میکنه و ازش میخواد سریعا بره از اونجا او میگه حالا که تو این قصر زندگی میکنی فرداشب میام یا طلبتو میدی یا میرم سراغ شوهر دخترت! او باهاش دعوا میکنه و میگه من چجوری یه روزه ۲۰۰ هزارتا جور کنم؟ او میگه این مشکل من نیست سرتاپ با عصبانیت میگه گمشو از اینجا برو! مری پیش شعله ست که حسابی نفخ داره و گریه میکنه عبداله خان به اونجا میره و حال شعله رو میپرسه و باهم صحبت میکنن که پنبه به اونجا میره و میپرسه چیشده؟

او میگه بچه نفخ کرده پنبه شعله رو میگیره و آرومش میکنه و بهش میگه با من بیا مشورت کن مشکلی داشتی مری از رفتار پنبه عصبی شده و به خودش میگه طاقت بیار تو میتونی به خاطر شعله. سرتاپ تو اتاق گریه میکنه که مری میره پیشش و میگه چیشده؟ من میتونم کمکی کنم؟ سرتاپ میگه نه هرازگاهی اینجوری میشم شاید واسه بیماریمه. فردای آن روز فاتح از گورکم میخواد به خودش برسه واسه بچه او میگه من میخوام تو فقط بهم برسی قول بده دیگه از طلاق حرف نزنی او قبول میکنه. آذرخش که شب پیامی از منشی آسوده دریافت کرده برای همکاری صبح بهش زنگ میزنه و باهاشون یه قرار ملاقات میزاره. عاکف به سرتاپ پیام میده و میگه شب من میام یادت نره سرتاپ با کلافگی میگه به خودش که از کجا جور کنم این همه پولو! آذرخش رفته به مزون آسوده خانم و اونجا باهم آشنا میشن و آسوده درباره کار باهاش حرف میزنه وقتی میره با گورکم روبرو میشه که گورکم با آسوده دعوا میکنه سر اینکه با دشمنش میخواد همکاری کنه و میگه نباید این کارو کنی! آسوده سعی میکنه آرومش کنه و ازش میخواد به اعصابش مسلط باشه…

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی شربت زغال اخته

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا