خلاصه داستان قسمت ۲۳۶ سریال ترکی قضاوت + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد خلاصه داستان قسمت ۲۳۶ سریال ترکی قضاوت هستید پس تا آخر این پست همراه ما باشید. قضاوت یک مجموعه تلویزیونی ترکی محصول شرکت آی یاپیم به کارگردانی علی بیلگین، نوشته سما ارگنکون و به تهیه کنندگی کرم چاتای است. اولین قسمت آن در ژانر درام جنایی در ۱۹ سپتامبر ۲۰۲۱ پخش و با استقبال بسیار بینندگان مواجه شد. این سریال روزهای زوج ساعت ۲۰ از شبکه جم تیوی و یه ساعت بعد از شبکه جم تیوی پلاس پخش می شود. فصل سوم آن نیز از ۲۰۲۳ تا ۲۰۲۴ پخش شد و این سریال در ۹۵ قسمت به پایان رسید.
قسمت ۲۳۶ سریال ترکی قضاوت
چینار رفته پیش ایلگاز و بهش میگه بریم حرف بزنیم یکم؟ آنها میرن به حیاط کلانتری و اونجا چینار با گریه میگه اصلا هرچی فکر میکنم یادم نیست آخرین بار کجا دیدمش چیا میگفتیم به هم! خیلی میترسم که با دلخوری و ناراحتی از دستم رفته باشه چیزی نگفت بهت؟ ایلگاز میگه نه فقط حدس زده بود که تو قضیه قدیر دست داشته باشی چینار میگه خیلی میترسم که ایلگاز بغلش میکنه و آرومش میکنه. جیلین رفته دنبال مرجان که یاد صحنه داد کشیدن و گریه کردن ایلگاز بالاسر جنازه رئیس متین پدرش میوفته و گریه میکنه که با اومدن مرجان اشکاشو پاک میکنه و خودشو جمع و جور میکنه. ایلگاز رفته پیش دفنه تا باهاش حرف بزنه و آرومش کنه و دفنه را بغل میکنه و دلداریش میده. فردای آن روز مراسم خاکسپاری رئیس متین هستش و همه جمع شدن و مراسم با شکوهی برگزار میشه و ایلگاز سخنرانی میکنه سپس میرن برای مراسم دفن جنازه. دکتر رفته بالاسر قدیر و زخمشو بخیه میزنه و میگه باید استراحت کنی بلندبشی بهش فشار میاد دوباره باید بیام بخیه بزنم!
بعد از رفتنش قدیر میره بیرون و به برادرش میگه من باید برم سریع دستور قتل یه رئیس پلیسو دادم دست از سرن برنمیدارن که! سپس متوجه میشن که نادیده فرار کرده. نادیده به افه زنگ میزنه تا باهاش قرار بزاره حرف بزنه که افه به ایلگاز و ارن هم خبر میده و اونا با جیلین از دور زیر نظرشون دارن. افه میره داخل کافه و نادیده باهاش صحبت میکنه و دلیل میاره واسه کاراش که افه قبول نمیکنه و با ناراحتی از اونجا میره بیرون که ایلگاز با عصبانیت میره داخل و ازش میپرسه قدیر کجاست؟ قدیر تاکسی گرفته و ازش میخواد تا اونو به جایی ببره که تو مسیر ایست بازرسی میبینه هست و ازش میخواد دور بزنه آنها جلب توجه میکنن و مأمورین با بیسیم بهم اطلاع میدن که ارن میوفته دنبال ماشین چون نزدیکش بود و به ایلگاز هم خبر میده با جیلین میرن اونجا. قدیر به یه ساختمان نیمه کاره رفته که ایلگاز میره جلو و رو سرش اسلحه میزاره او با حرفاش تحریکش میکنه تا شلیک کنه مثل پدرش شجاع باشه اما ارن و حیلین ازش میخوان تا به خودش مسلط باشه، از ساختمان صدای شلیک میاد… .