خلاصه داستان قسمت ۲۵۹ سریال ترکی شربت زغال اخته + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد قسمت ۲۵۹ سریال ترکی شربت زغال اخته می باشید. همراه ما باشید. سریال ترکی «شربت زغال آخته» (Kızılcık Şerbeti) محصول سال ۲۰۲۲ کشور ترکیه می باشد که به سفارش شبکه «شو تی وی» ساخته شده است. کارگردان این سریال را «هاکان کیرواوانچ» و نویسندگی اش را «ملیس جیولک» برعهده دارند. این سریال روزهای زوج ساعت ۲۳:۰۰ از شبکه جم سریز پخش می شود و یک ساعت بعد از شبکه جم سریز پلاس پخش می شود.
قسمت ۲۵۹ سریال ترکی شربت زغال اخته
آذرخش با عامر در حال حرف زدنه که از بارداری میترسه تو این سن و خجالت میکشه عامر آرومش میکنه که دوعا به مادرش زنگ میزنه و ماجرارو میگه همگی به بیمارستان میرن و پشت در اتاق عمل جمع شدن و حسابی استرس دارن و دعا میکنن که حال فاتح خوب بشه. بعد از چند دقیقه دکتر از اتاق عمل بیرون میاد و بهشون خبر میده که عمل موفق آمیز بوده خداروشکر ولی به عصب پاش برخورد کرده اثر بیهوشی بره بهتر تصمیم میگیرم واسه درمان. عامر به عبداله خان میگه اگه بلایی سرش بیاد اون عوضیارو زنده نمیزارم! بعد از گذشت چند ساعت دکتر میاد و میگه که فاتح به هوش اومده و همسرشو میخواد ببینه دوعا به داخل میره که فاتح بهش میگه پاهامو حس نمیکنم دوعا میگه هنوز یه روزم از عملت نگذشته همه چیز درست میشه بهت قول میدم راه که سهله میدویی! پنبه به عبدالله خان میگه باید فاتح بیاد خونه خودمون ازش مراقبت کنیم نورسما از دوعا حمایت میکنه و میگه بهتره از او و خود فاتح هم نظر بپرسین پنبه میگه همینی که من گفتم فاتح حق اظهار نظر نداره دوعا هم میخواد بیاد نمیخواد نیاد! وقتی دوعا پیششون میره پنبه بهش ماجرای برگشتنشون به خونشونو میگه که دوعا زورش بهش نمیرسه و ناچاراً قبول میکنه.
عبدالله خان به نورسما میگه فکر نکن تورو فراموش کردم بعد از این ماجراها به حساب تو هم میرسم او میخواد بهش توضیح بده که اونجوری که فکر میکنین نیست اما عبدالله خان میگه من خودم با چشمای خودم دیدم چیو میخوای توضیح بدی؟ و از اونجا میره. مریضی فراموشی سولماز داره بیشتر میشه که آذرخش ازش میخواد برن با هم دکتر اما سولماز قبول نمیکنه و میگه من عقلم سر جاشه خودت برو! فیزیوتراپ از بیمارستان اومده به خونه عبدالله خان که پنبه به خاطر اینکه یه زن بیحجاب هست غر میزنه. فاتح درمان فیزیوتراپی را شروع میکنه. آسوده خانوم با فراز برای پرسیدن حال فاتح به خونه عبدالله خان میرن اونجا فراز به بهونه سرویس بهداشتی میره دم در اتاق نورسما و ازش اجازه میگیره میره داخل و با هم صحبت میکنند. عامر سراغ رئیس اسکندر رفته و بهش کاری که او کرده با فاتح را میگه اون مرد اسکندر را کتک میزنه و میگه بدون اطلاع از من همچین کاری کردن من خبر نداشتم عامر میگه من دیگه نمیدونم این موضوعو بین خودتون حل کنین! و از اونجا میره…