خلاصه داستان قسمت ۲۶۱ سریال ترکی شربت زغال اخته + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد قسمت ۲۶۱ سریال ترکی شربت زغال اخته می باشید. همراه ما باشید. سریال ترکی «شربت زغال آخته» (Kızılcık Şerbeti) محصول سال ۲۰۲۲ کشور ترکیه می باشد که به سفارش شبکه «شو تی وی» ساخته شده است. کارگردان این سریال را «هاکان کیرواوانچ» و نویسندگی اش را «ملیس جیولک» برعهده دارند. این سریال روزهای زوج ساعت ۲۳:۰۰ از شبکه جم سریز پخش می شود و یک ساعت بعد از شبکه جم سریز پلاس پخش می شود.

قسمت ۲۶۱ سریال ترکی شربت زغال اخته

قسمت ۲۶۱ سریال ترکی شربت زغال اخته

عبداله خان رفته پیش حاجی الهامی و باهاش حرف میزنه او وقتی میخواد بره حاجی جلوشو میگیره و میگه که من با پدرم صحبت میکنم که خدمت برسیم عبداله خان قبول میکنه و میره. سولماز به آذرخش میگه که تو کی میخوای به دوعا بگی که بچه تو راهه؟ او میگه فعلا نمیشه ذهنش خیلی بهم ریخته ست. مادر نیلای با زلفی اول رفتن به شرکت عبداله خان و اونجا میره سراغ تورگوت و سربه سرش میزاره و میگه شماره مو بزن برای بیرون رفتن و خوش گذرونی، سپس از اونجا میره به بیمارستان که دکتر بهش میگه خداروشکر این نمونه کلیه بهتون میخوره با خون شما هم خوانی داره او خوشحال میشه و دکترو بغل میکنه. حاج آقا الهامی با پدرش درباره ازدواج صحبت میکنه و میگه که شب باهم میریم برای خواستگاری پدرش میگه دوستش داری؟ او میگه وقت نکردم وگرنه امکانش بود یکی از دوستام خیلی دوستش داره ولی نشدنیه بعد از کمی حرف زدن و صحبت کردن با پدرش با همدیگه میرن مسجد. سپس الهامی به نورسما زنگ می‌زنه و باهاش بیرون قرار میزاره او بهش میگه که پدرت صبح اومده بود پیشم خواستم ببینمت و بهت بگم که می‌خوام باهات ازدواج کنم آماده باش شب میام برای خواستگاری او مخالفت می‌کنه و میگه که شما منو دوست نداری فقط از روی کمک کردن می‌خواین این کارو انجام بدین!

بعد از کمی صحبت کردن نورسما از حاج آقا الهامی جدا میشه و به سمت خانه میره. مادر نیلای وقتی به خانه برمی‌گرده با خوشحالی بهشون خبر پیدا شدن کلیه را میده که همه خوشحال میشن و خدارو شکر می‌کنن. عبدالله خان با ایشیل به هتل رسیدن که با دیدن اونجا حسابی ذوق زده شدن چون حسابی خوشگله عبدالله خان تصمیم خرید اونجارو می‌گیره وقتی میبینن زمان زیاد دارن با هم میرن یکم گردش و رستوران برای خوردن ناهار ایشیل تحت تاثیر رفتار و شخصیت عبدالله خان قرار گرفته. نورسما وقتی به خونه میره به مادرش میگه که خوشحال باش به آرزوت رسیدی داری از من خلاص میشی شب حاج آقا الهامی داره میاد واسه خواستگاری! مادرش حسابی خوشحال می‌شه و خدارا شکر می‌کنه و میگه تو هم این پسره رو دوست داشتی حالا این ادا اطوارات واسه چیه؟ بعد از کمی بحث کردن با همدیگه نورسما به اتاقش میره. پنبه به عبدالله خان زنگ می‌زنه و میگه که شب دیر نکنه چون خواستگار داره میاد. آذرخش حالت تهوع داره که عامر بهش میگه میام دنبالت که بیارمت پیش خودم آذرخش میگه لازم نیست خودم میام عامر قبول می‌کنه و میگه پس منتظرتم…

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی شربت زغال اخته

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا