خلاصه داستان قسمت ۲۶۴ سریال ترکی شربت زغال اخته + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد قسمت ۲۶۴ سریال ترکی شربت زغال اخته می باشید. همراه ما باشید. سریال ترکی «شربت زغال آخته» (Kızılcık Şerbeti) محصول سال ۲۰۲۲ کشور ترکیه می باشد که به سفارش شبکه «شو تی وی» ساخته شده است. کارگردان این سریال را «هاکان کیرواوانچ» و نویسندگی اش را «ملیس جیولک» برعهده دارند. این سریال روزهای زوج ساعت ۲۳:۰۰ از شبکه جم سریز پخش می شود و یک ساعت بعد از شبکه جم سریز پلاس پخش می شود.

قسمت ۲۶۴ سریال ترکی شربت زغال اخته

قسمت ۲۶۴ سریال ترکی شربت زغال اخته

جان افزا صبح زود گوشی ماهر را می‌بینه که اینجی بهش پیام داده و گفته یک ساعت دیگه تو کافه می‌بینمت او به هم می‌ریزه و بعد از رفتن ماهر به اون کافه میره. ماهر با اینجی تو کافه دعوا می‌کنه و بهش میگه خدا را شکر کن که دیروز من نبودم وگرنه بدتر تو رو از اون خونه بیرون می‌کردم! نباید دیگه به جان افزا نزدیک بشی اگه یه خورده به خاطر تو ناراحت بشه اون موقع من می‌دونم با تو! همون موقع جان افزا از راه می‌رسه که اینجی اونو جانان خطاب می‌کنه دوباره که جان افزا با عصبانیت سیلی تو صورتش می‌زنه و میگه اسم من جان افزاست و ماهر هم شوهرمه! اینجی از اونجا میره. بعد از رفتنش آنها با هم کمی بحث می‌کنند و ماهر بهش میگه بعد از رسوندنت میرم اداره شبم یکم دیر میام ولی وقتی که بیام با هم صحبت می‌کنیم و همه چیزو واست توضیح میدم. جان افزا بعد از اونجا پیش سارا میره و باهاش صحبت می‌کنه او از رفتارهای ماهر کلافه شده و بهش میگه که دیگه دارم به عشقش هم شک می‌کنم.

سارا میگه دیگه در این حدم نیست من به عشقش باور دارم سپس بهش میگه که من حرف‌های ماهرو با کوروشاد پدرت شنیدم انگار شب یه جا با هم قرار دارند. گلزار با عفت صحبت می‌کنه و سعی می‌کنه تا دلشو به دست بیاره که باهاش آشتی کنه آنها با هم درباره افتادن جان افزا از بالا پشت بوم صحبت می‌کنند که سودا  می‌شنوه و می‌فهمه که اونا جان افزارو پرت کرده بودن. شب جان افزا پدرشو تعقیب می‌کنه که ببینه با کی قرار داره و چیکار می‌کنه که ماهر اونو اونجا میبینه و شوکه میشه و از اونجا می‌بره و باهاش دعوا می‌کنه که اونجا چیکار می‌کردی! عملیاتو به هم ریختی! حتی امکان داره من بیکار بشم و برام پرونده درست بشه! از طرفی فرمان برای افسانه انگشتر گرفته تا از دلش در بیاره و بهش پیام میده تا بیاد همون جای همیشگی اونا وقتی با هم حرف می‌زنن و انگشترو بهش میده سودا به اونجا میره و اونارو با هم می‌بینه. او حسابی جا خورده و ازشون می‌پرسه که شما دارین اینجا چیکار می‌کنین؟…

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی شربت زغال اخته

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا