خلاصه داستان قسمت ۲۷ سریال ترکی شربت زغال اخته + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد قسمت ۲۷ سریال ترکی شربت زغال اخته می باشید. همراه ما باشید. سریال ترکی «شربت زغال آخته» (Kızılcık Şerbeti) محصول سال ۲۰۲۲ کشور ترکیه می باشد که به سفارش شبکه «شو تی وی» ساخته شده است. کارگردان این سریال را «هاکان کیرواوانچ» و نویسندگی اش را «ملیس جیولک» برعهده دارند. این سریال روزهای زوج ساعت ۲۳:۰۰ از شبکه جم سریز پخش می شود و یک ساعت بعد از شبکه جم سریز پلاس پخش می شود.

قسمت ۲۷ سریال ترکی شربت زغال اخت
قسمت ۲۷ سریال ترکی شربت زغال اخت

قسمت ۲۷ سریال ترکی شربت زغال اخت

آذرخش که قبل از حمله بوراک، همون مردی که زنش به خاطر کمک های آذرخش ازش جدا شده بود، به عامر زنگ زده. عامر وقتی تلفنو جواب میده صدای جیغ های آذرخش و داد زدن های اون مرد را میشنوه و با ترس به سرعت به طرف خانه آذرخش میره. وقتی میرسه به طرف اون مرد حمله میکنه و شروع میکنه به کتک زدنش و میگه تو کی هستی؟ آذرخش بهش میگه کیه که عامر با خودش میخواد بوراک را ببره که آذرخش میگه منم میام و باهمدیگه میرن. دوعا با گریه به خونه رفته که نورسما میبینتش و دنبالش میره تو اتاقش و میگه چیشده؟ دوعا جان چرا گریه میکنی؟ چمدون چرا؟ دوعا با گریه میگه دیگه با هرچیزیش بتونم کنار بیام با خیانت نه! نورسما میگه چی؟ خیانت؟ مگه میشه! و سعی میکنه دوعارو آروم کنه اما وقتی میبینه نمیتوه سریع میره پیش مادرش پنبه و ماجرارو بهش میگه. پنبه جا میخوره و سریعا میره به اتاق دوعا و میپرسه چیشده دخترم؟ او ماجرارو بهش میگه که پنبه میگه حتما اشتباه میکنی فاتح اهل این کارها نیست اما دوعا میگه من با چشم های خودم دیدم! پنبه سعی میکنه آرومش کنه و میگه تو حامله ای خدایی نکرده یه چیزیتون میشه آروم باش دخترم.

پنبه پیش عبداله خان میره و میگه او با عصبانیت میگه چی؟ یعنی چی رفته خونه یه زن اونم این موقع شب؟ سپس سریع به فاتح زنگ میزنه، فاتح که خونه ایلهان و دوستش ملکه رفته تلفنو جواب میده که عبداله خان به فاتح میگه سریعا پاشو بیا اینجا زنت داره لباساشو جمع میکنه که بره! آذرخش و عامر بعد از آروم شدن اون مرد باهم میرن به کافه و با اون مرد حرف میزنن. بوراک میگه که من اینجوری نبودم و شروع میکنه به تعریف کردن زندگیش عامر بهش میگه که یکیو میشناسم که میتونه بهت کمک کنه تا حالت خوب بشه اون موقع ببینیم زنت برمیگرده یا نه. نیلای سریع به اتاق دوعا میره و میگه چخبر شده؟ دوعا داره از اینجا میره؟ دوعا با عصبانیت میگه اینجا چیزی به تو ربط نداره میتونی از اینجا بری! نورسما هم ازش میخواد بره که نیلای با کلافگی میگه انگار فقط من اینجا اضافیم کسی به من چیزی نمیگه! و میره. فاتح به خونه میرسه که عبداله خان باهاش با عصبانیت دعوا میکنه و فاتح سعی میکنه بگه که سوء تفاهم پیش اومده من به دوعا خیانت نکردم من دوعارو خیلی دوست دارم عبداله خان بهش میگه اینارو برو به زنت بگو اگه از اینجا بره من میدونم با تو!

فاتح میره پیش دوعا و بهش توضیح میده که او قبول نمیکنه و میگه تو اونجا چیکار میکردی؟ فاتح واسش توضیح میده و سعی میکنه آرومش کنه. آذرخش و عامر وقتی به خونه شون رفتن به همدیگه فکر میکنن و انگاری از همدیگه حسابی خوششون اومده. فردای آن روز سر میز صبحانه آذرخش به مادرشو چیمن میگه که میرم پیش فاطما سریع میام. او پیش فاطما اعتراف میکنه که حس امنیت بهش عامر میده و ازش خوشش اومده فاطما خداروشکر میکنه اما آذرخش میگه یه مشکلی هست اونم این که برادر اوناست! و درباره اش باهم حرف میزنن. تو خونه عبداله همه سر میز صبحانه نشستن به غیر از فاتح و دوعا. نیلای درباره فاتح و دوعا میپرسه که اونا بهش میگن که فضولی نکنه به اون ربط نداره. موقع قهوه خوردن فاتح و دوعا میرن پیششون و معذرت خواهی میکنن سپس میگن میخوان باهم بزن بیرون صبحانه بخورن اما قبلش برنامه افتتاحیه هتلشو به اونا میگه که همه جا میخورن و نیلای حرص میخوره….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی شربت زغال اخته

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا