خلاصه داستان قسمت ۷۱ سریال ترکی بهار + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۷۱ سریال ترکی بهار را برایتان گذاشته ایم، امیدوارم خوشتون بیاد. با ما همراه باشید. سریال بهار توسط نسلیهان یشیلیورت کارگردانی شده است و آسنا بولبلوگلو نیز بهعنوان تهیهکننده این مجموعه شناخته میشود. این سریال در کشور ترکیه تولید شده است و روزهای فرد از شبکه ترکی جم تیوی به زبان فارسی پخش میشود. بهار، بیست سال پیش، از دانشکده پزشکی فارغ التحصیل شد، اما به جای اینکه حرفه پزشکی را دنبال کند، خانهدار شدن را انتخاب کرد. او با جراح موفق تیمور یاووز اوغلو ازدواج کرده و زندگی خود را وقف همسر و فرزندانش کرده است. اما ناگهان خانواده به ظاهر خوشحال یاووز اوغلو با بیماری بهار دچار مشکلاتی میشود. پزشک بهار، اورن، مصمم به نجات اوست و میگوید تنها راه حل، پیوند کبد است؛ اما تنها کبد سازگار خانواده، متعلق به تیمور است!
قسمت ۷۱ سریال ترکی بهار
بهار و اورن از در پشتی بیرون میرن و بهار بهم ریخته و به اورن میگه زنگ بزنه آمبولانس! آراز به بهار زنگ میزنه و میگه که چه اتفاقی واسه افسون افتاده و میگه ما برگشتیم خونه که دیدیم اینجوری شده بهار خودشو مضطرب و متعجب نشون میده و بعد از چند دقیقه با اورن به اونجا میرن سپس همگی میرن سمت بیمارستان. افسون به هوش اومده ولی هذیون میگه. بهار استرس داره و به اورن میگه من باید قبل از گفتن افسون برم همه چیزو بگم اورن میگه نه من میگم رفتم تو خونه تو پرونده باز داری ماجرای حضانت هما هست! آنها باهم بحث میکنن و وقتی میرن پیش افسون میبینن که اصلا یادش نیست چی شده و میگه فقط همه جا سیاه بود تاریک بود بعد نفهمیدم چیشد! اونا خوشحال میشن و خیالشون راحت میشه.
افسون که پاش شکسته پاش آویزونه که کلافه شده و مدام از لباس های بیمارستان که تنشه ایراد میگیره و غر میزنه. بعد از گذشت چند ساعت کم کم افسون هوشیاریش کامل برمیگرده و به رضا میگه که من داره کم کم همه چیز یادم میاد و یکیو تو خونه دیدم! رضا میخواد با پلیس بگه که افسون میگه نمیخواد شلوغ میشه بعد آبرومون میره نکنه یکی از اون آدم هایی بودن که خونمون اومدن! رضا میگه نه بابا اینو ار کجا درآوردی؟ افسون میگه پس چرا باید بعد از اومدن اونا تو خونه مون این اتفاق بیوفته؟ رضا سعی میکنه آرومش کنه تا به این چیزا فکر نکنه….