خلاصه داستان قسمت ۸۱ سریال ترکی بهار + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۸۱ سریال ترکی بهار را برایتان گذاشته ایم، امیدوارم خوشتون بیاد. با ما همراه باشید. سریال بهار توسط نسلیهان یشیلیورت کارگردانی شده است و آسنا بولبلوگلو نیز به‌عنوان تهیه‌کننده این مجموعه شناخته می‌شود. این سریال در کشور ترکیه تولید شده است و روز‌های فرد از شبکه ترکی جم تیوی به زبان فارسی پخش می‌شود. بهار، بیست سال پیش، از دانشکده پزشکی فارغ التحصیل شد، اما به جای اینکه حرفه پزشکی را دنبال کند، خانه‌دار شدن را انتخاب کرد. او با جراح موفق تیمور یاووز اوغلو ازدواج کرده و زندگی خود را وقف همسر و فرزندانش کرده است. اما ناگهان خانواده به ظاهر خوشحال یاووز اوغلو با بیماری بهار دچار مشکلاتی می‌شود. پزشک بهار، اورن، مصمم به نجات اوست و می‌گوید تنها راه حل، پیوند کبد است؛ اما تنها کبد سازگار خانواده، متعلق به تیمور است!

قسمت ۸۱ سریال ترکی بهار

دوئو با دوروک نقشه میکشن تا باهمدیگه رابطه سرن و آرازو درست کنن. دوروک به آراز میگه که شیفت وایسه جاش چون میخوان برن خونه سرن پیشش او میگه باشه من وایمیستم هرجا میخواین برین و میره که دوروک بهش میگه حالا چرا ناراحت شدی؟ خوب فردا با تو هم میریم صبحانه! اورن و تیمور با ابراهیم پدر افه حرف میزنن و سعی میکنن راضیش کنن برای اهدا کبد به پسرش افه اما او میگه نمیتونم من دوتا بچه دیگه هم دارم نمیتونم به خاطر اونا ریسک کنم و قبول نمیکنه و میره. تیمور میره پیشش و بهش میگه که من شمارو درک میکنم همسر سابق منم نارسایی کبد داشت و باید پیوند میشد با اینکه تمام آزمایش های من باهاش همخونی داشت ولی من ترسیدم و نتونستم این کارو بکنم ولی خوش شانس بودیم یه اهدا کننده دیگه ای پیدا شد اما بعد از یه مدت پس زد و حال بهتر دوباره وخیم شد اینسری بدون هیچ درنگی کلیه ام دادم به بهار چون طعم اون عذاب وجدانی که بهم وارد شد اگه بهارو از دست میدادم چیو چشیدم و نمیخواستم دوباره تجربه اش کنم! ابراهیم بهش میگه الان حالتون خوبه؟ مشکلی ندارین؟ تیمور میگه نه خوبم فقط خواستم بهتون بگم بیشتر فکر کنین و میره.

ابراهیم وقتی با خودش تنها میشه فکر میکنه و تصمیم میگیره اهداء کنه بدشو به پسرش. دوروک و دوئو سرن و آراز را جلوی بیمارستان سورپرایز میکنن و اونارو دوباره باهم آشتی میدن. بهار همارو و اورن جم را تعقیب میکنن که باهم به یه رستوران میرسن و اونجا همو میبینن. جم و هما باهم حرف میزنن و تصمیم میگیرن از هم جدا بشن و گریه میکنن که بعد از رفتن جم هما مادرشو میبینه و میره پیششون و میگه که خیالتون راحت از هم جدا شدیم! و میره. دادگاه حضانت هما شروع شده و رنگین به خاطر تیمور که اعصابشو خورد کرده به نفع بهار حرف میزنه تیمور از لج رنگین میره خونه افسون و اونو میبوسه. تو بیمارستان عمل افه شروع میشه و اورن با بهار میرن برای انجام عمل. حین عمل اورن حالش بد میشه و چشمش تار میبینه که سعی میکنه کسی نفهمه اما از حال میره و میوفته رو زمین که سریع زنگ میزنن تا یه دکتر به اتاق عمل بیاد بهار شوکه شده….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی بهار + عکس

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا