خلاصه داستان قسمت ۹۲ سریال ترکی بهار + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۹۲ سریال ترکی بهار را برایتان گذاشته ایم، امیدوارم خوشتون بیاد. با ما همراه باشید. سریال بهار توسط نسلیهان یشیلیورت کارگردانی شده است و آسنا بولبلوگلو نیز به‌عنوان تهیه‌کننده این مجموعه شناخته می‌شود. این سریال در کشور ترکیه تولید شده است و روز‌های فرد از شبکه ترکی جم تیوی به زبان فارسی پخش می‌شود. بهار، بیست سال پیش، از دانشکده پزشکی فارغ التحصیل شد، اما به جای اینکه حرفه پزشکی را دنبال کند، خانه‌دار شدن را انتخاب کرد. او با جراح موفق تیمور یاووز اوغلو ازدواج کرده و زندگی خود را وقف همسر و فرزندانش کرده است. اما ناگهان خانواده به ظاهر خوشحال یاووز اوغلو با بیماری بهار دچار مشکلاتی می‌شود. پزشک بهار، اورن، مصمم به نجات اوست و می‌گوید تنها راه حل، پیوند کبد است؛ اما تنها کبد سازگار خانواده، متعلق به تیمور است!

قسمت ۹۲ سریال ترکی بهار

بهار و اورن باهم دیگه گرم صحبت میشن و باهمدیگه آشتی میکنن وقتی میخوان همو ببوسن جم به داخل میاد که اونا از هم جدا میشن. جم بهشون میگه مثل اینکه بد موقع مزاحم شدم می‌خواین من برم؟ اما بهار میگه نه داشتیم با همدیگه حرف می‌زدیم داشتم می‌رفتم دیگه سپس خداحافظی می‌کنه و میره. فردای آن روز تیمور تو بیمارستان میره پیش دکتر تولگا روانپزشکی که جدید به بیمارستان اومده و از وضعیت بهار بهش میگه که اوضاعش وخیمه و همه چیزو به ضرر بهار تعریف می‌کنه که او از نظر روانی به هم ریخته و مدتیه که دنبالشه. بهار وقتی به بیمارستان میره متوجه میشه که همه دارن درباره او صحبت می‌کنند رنگین جلو میره و بعد از کمی حرف زدن باهاش ازش می‌خواد بره پیش دکتر بهار جا می‌خوره و میره تو اتاق تیمور.

سپس باهاش دعوا می‌کنه و بازخواستش می‌کنه که این چه وضعیه که درست کرده باید همه چیزو مثل قبل کنه و به همه بگه مشکل از من نبوده اما تیمور قبول نمی‌کنه که بهار به سمتش حمله می‌کنه و می‌خواد دستشو گاز بگیره که همون موقع دکتر تولگا به داخل میره و اونارو می‌بینه بهار از اونجا میره و تیمور به دکتر میگه که خودتون دیدین دیگه اوضاعش زیاد خوب نیست. افسون با بهار روبرو میشه که با هم درباره این قضیه صحبت می‌کند چیزی نبوده ما داشتیم درباره بچه‌ها صحبت می‌کردیم که شما یهو اومدین و قضیه رو ماستمالی می‌کنه بهار از اینکه همه دارن همه چیزو می‌ندازن گردن اون خنده حرصی می‌کنه. تو اورژانس مردی کوتاه قامت اومده که بهار اونو معاینه می‌کنه اما می‌بینن که اون مرد از اونجا رفته هرچی می‌گردن دنبالش پیداش نمی‌کنند همه فکر می‌کنند بهار توهم زده و او عصبی میشه. بهار با اورن در میون می‌ذاره که او میگه باید مثل خود تیمور نقشه بکشیم ما با هم یه تیمیم از روش خودش بهش حمله میکنیم…

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی بهار + عکس

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا