خلاصه داستان قسمت ۹۳ سریال ترکی بهار + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۹۳ سریال ترکی بهار را برایتان گذاشته ایم، امیدوارم خوشتون بیاد. با ما همراه باشید. سریال بهار توسط نسلیهان یشیلیورت کارگردانی شده است و آسنا بولبلوگلو نیز بهعنوان تهیهکننده این مجموعه شناخته میشود. این سریال در کشور ترکیه تولید شده است و روزهای فرد از شبکه ترکی جم تیوی به زبان فارسی پخش میشود. بهار، بیست سال پیش، از دانشکده پزشکی فارغ التحصیل شد، اما به جای اینکه حرفه پزشکی را دنبال کند، خانهدار شدن را انتخاب کرد. او با جراح موفق تیمور یاووز اوغلو ازدواج کرده و زندگی خود را وقف همسر و فرزندانش کرده است. اما ناگهان خانواده به ظاهر خوشحال یاووز اوغلو با بیماری بهار دچار مشکلاتی میشود. پزشک بهار، اورن، مصمم به نجات اوست و میگوید تنها راه حل، پیوند کبد است؛ اما تنها کبد سازگار خانواده، متعلق به تیمور است!
قسمت ۹۳ سریال ترکی بهار
افسون میره دم در بیمارستان دنبال سرن که وقتی میره پیشش بهش میگه واست سورپرایز دارم سرن میگه راسیتش منم واست سورپرایز دارم افسون جا میخوره و میگه من اصلا از سورپرایز خوشم نمیاد بگو چیکار کردی او میگه گفتم همش تو داری مارو سورپرایز میکنی یکبارم من تورو سورپرایز کنم افسون استرس میگیره و میگه اصلا از این حرفت حس خوب نگرفتم چیکار کردی؟ سرن میگه خودت میبینی و باهم راه میوفتن سمت بازار محلی تا برای مراسم حنابندان خرید کنن. افسون از سرن میپرسه اینجا واسه چی اومدیم؟ اینجا چیکار داریم؟ سرن میگه الان خودت میبینی همان موقع گل چیچک خانم با نورا و چاعلا به اونجا میان و میرن واسه خرید حنابندان که افسون مخالفه و جا خورده اما همراهی میکنه. بهار هنوز نتونسته اون مرد کوتوله را تو بیمارستان پیدا کنه و عصبی شده به اورن میگه که دیگه دارم باور میکنم که دیوونه شدم! اورن میگه بهش فکر نکن بریم خونه من اونجا نقشه میکشیم.
وقتی به اونجا میرن باهم شروع میکنن غذا درست کردن که میخوان دوباره تو آشپزخانه همو ببوسن که جم باز از راه میرسه و اونا از هم جدا میشن سپس جم بهشون میگه که من هک و برنامه نویسی بلدم هما برای تعریف کرد چی شده و ازم کمک خواست ماهم نقشه کشیدیم که با یه برنامه گوشیاشونو هک کنیم و اوناروتو یه رستوران بکشیم تا حرف بزنن و ازشون یه فیلمی چیزی بگیریم اونا اول به خاطر این کارشون عصبی میشن اما قبول میکنن که انجامش بدن. هما به کمک پارلا برنامه را تو گوشی تیمور نصب میکنه و از طرف اونا باهم قرار میزارن. قبل از قرار آنها بهار میره خونه افسون تا با آراز و سرن خریداشونو ببینه و درباره حنابندان حرف بزنن. سپس ساعت قرار میرسه و بهار با اورن رفتن اونجا سر میزی که واسشون رزرو کردن دوربین با شنود کار میزارن سپس از دور اونارو زیر نظر دارن…