خلاصه داستان قسمت ۹۴ سریال ترکی بهار + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۹۴ سریال ترکی بهار را برایتان گذاشته ایم، امیدوارم خوشتون بیاد. با ما همراه باشید. سریال بهار توسط نسلیهان یشیلیورت کارگردانی شده است و آسنا بولبلوگلو نیز به‌عنوان تهیه‌کننده این مجموعه شناخته می‌شود. این سریال در کشور ترکیه تولید شده است و روز‌های فرد از شبکه ترکی جم تیوی به زبان فارسی پخش می‌شود. بهار، بیست سال پیش، از دانشکده پزشکی فارغ التحصیل شد، اما به جای اینکه حرفه پزشکی را دنبال کند، خانه‌دار شدن را انتخاب کرد. او با جراح موفق تیمور یاووز اوغلو ازدواج کرده و زندگی خود را وقف همسر و فرزندانش کرده است. اما ناگهان خانواده به ظاهر خوشحال یاووز اوغلو با بیماری بهار دچار مشکلاتی می‌شود. پزشک بهار، اورن، مصمم به نجات اوست و می‌گوید تنها راه حل، پیوند کبد است؛ اما تنها کبد سازگار خانواده، متعلق به تیمور است!

قسمت ۹۴ سریال ترکی بهار

تیمور به افسون خانم میگه خوب زودتر کارتونو بگین من برم افسون میگه چی؟ مگه من گفتم بیاین؟ او میگه پس کی گفت؟ یعنی الکی گفتین بیام اینجا؟ افسون میگه نه حتما یه مشکلی پیش اومده چون من نگفتم و پیامو بهش نشون میده تیمور میگه حتما کار رنگینه شک کرده بوده الان مارو اینجا ببینه قیامت به پا میکنه پاشین سریع بریم افسون میگه مطمئنین کار رنگین خانمه؟ شاید کار بهاره! تیمور میگه نه بهار همچین فکری نداره بهار و اورن که گوش میدن عصبی میشن و میرن جلوی رفتنشونو میگیرن و بهار بهشون میگه که فیلمتون گرفتیم الان دیگه دستم پره ولی این فیلمو پخش نمیکنم فعلا و تو تیمور باید بری این ماجرایی که واسه من درست کردیو درست کنی! و بعد از زدن حرفاش با اورن میره. فردای آن روز تو بیمارستان دکتر پیش بهار میره و بهش میگه حالت بهتره؟ بازم کوتوله رو میبینی؟ بهار که میبینه اونا فکر میکنن دیوونه شده و توهم زده کلافه میشه اما همان موقع محتشم به همراه ۶تا کوتوله دیگه به بیمارستان میان که بهار به دکتر نشونشون میده سپس محتشم را سرزنش میکنه که تو بیمارستان دیروز نموند که درمان بشه.

بعد از پذیرش محتشم بهار خیالش راحت شده و به اتاق دکتر تولگا میره اونجا دکتر با بهار حرف میزنه و میگه این اشتباه شماست که برای مشکل پسرتون با پدرش خودتونو دخالت میدین و باهاش حرف میزنه. شب مراسم حنابندان سرن شروع شده و اونجا همگی در حال خوشگذرونی و رقصیدنن. پارلا میره پیش هما و ازش میپرسه چیشده؟ نمیخوای بگی به من؟ او بالاخره با اصرارهای پارلا بهش میگه که تیمور با افسون خانم ارتباط داشته پارلا جا خورده و شوکه شده. شب وقتی به خونه میرن پارلا به مادرش ماجرارو میگه که او جا خورده ولی بهش میگه که به کسی چیزی نگو من باید اول مطمئن بشم پارلا عصبی میشه که بازم میخواد نادیده بگیره رنگین سعی میکنه آرومش کنه و میگه اول باید مطمئن بشم. هما به تیمور میگه که من میخوام برم پیش مامانم بمونم و به اونجا میرسونتش، اورن که پیش بهار بوده با اومدن هما یواشکی میره که تیمور با دیدن کیف پول اورن که اونجا افتاده متوجه حضور اورن اونجا میشه و بعد از کمی بحث کردن با بهار از اونجا میره…

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی بهار + عکس

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا