خلاصه داستان قسمت ۹۵ سریال ترکی بهار + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۹۵ سریال ترکی بهار را برایتان گذاشته ایم، امیدوارم خوشتون بیاد. با ما همراه باشید. سریال بهار توسط نسلیهان یشیلیورت کارگردانی شده است و آسنا بولبلوگلو نیز به‌عنوان تهیه‌کننده این مجموعه شناخته می‌شود. این سریال در کشور ترکیه تولید شده است و روز‌های فرد از شبکه ترکی جم تیوی به زبان فارسی پخش می‌شود. بهار، بیست سال پیش، از دانشکده پزشکی فارغ التحصیل شد، اما به جای اینکه حرفه پزشکی را دنبال کند، خانه‌دار شدن را انتخاب کرد. او با جراح موفق تیمور یاووز اوغلو ازدواج کرده و زندگی خود را وقف همسر و فرزندانش کرده است. اما ناگهان خانواده به ظاهر خوشحال یاووز اوغلو با بیماری بهار دچار مشکلاتی می‌شود. پزشک بهار، اورن، مصمم به نجات اوست و می‌گوید تنها راه حل، پیوند کبد است؛ اما تنها کبد سازگار خانواده، متعلق به تیمور است!

قسمت ۹۵ سریال ترکی بهار

رنگین منتظر مونده تا تیمور بیاد وقتی او از راه میرسه میبینه هنوز رنگین نخوابیده و میپرسه چرا نخوابیدی؟ او میگه هیچی کار داشتم اونارو انجام میدادم و ازش میپرسه چرا انقدر پکری؟ تیمور میگه این افسون خانم پیام داده تا فردا برم برای مراسم عروسی حرف بزنیم ولی اصلا حوصله سو ندارم اون که همه چیزو آماده کرده رنگین میگه خوب باهم میریم او میگه نه به نظرم خودت تنهایی برو به جای من، رنگین میگه من برم؟ او میگه آره باید یکی بره که بتونه ترمزشو بکشه وگرنه معلوم نیست چه هزینه ای بزاره به گردنمون! رنگین قبول میکنه و میگه باشه عزیزم من میرم. فردای آن روز رنگین با بهار رسیدن خونه افسون خانم. اونجا سرن با دیدن لیست هزینه های عروسی جا میخوره و میگه زیادی نیست اینا؟ من یه عروسی ساده میخواستم! افسون میگه نه زیاد نیست مناسبه همه چیز سرن عصبی میشه و با آراز میرن تا تنهایی حرف بزنن سرن از دست مادرش عصبانیه و حرص میخوره که آراز ازش میخواد آروم باشه و حرص نخوره بالاخره اونم یه دختر داره و میخواد جشنش به بهترین شکل ممکن برگزار بشه.

هما و پارلا وقتی تو کلاس اتود همو میبینن باهم حرف میزنن و هما به پارلا میگه که انگار سوءتفاهم بوده و رابطه نداشتن باهم پارلا میگه چی میگی؟ مطمئن نشدی اومدی بهم گفتی؟ من رفتن به مامانم گفتم! هما میگه چی؟ و دعواش میکنه که چرا سریع رفته به مادرش گفته! بهار با دیدن لیست عروسی جا خورده ولی رنگین تعریف میکنه و میگه همه چیز با سلیقه و شیک انتخاب شده دستتون درد نکنه به نظر من که همه چیز عالیه! بهار نگاهش میکنه و وقتی تنها میشن بهش میگه شما حقوق پروفسوری میگیرین ولی من دستیار پزشکم! از پس این هزینه ها برنمیام! وقتی میرن خونه هاشون بهار با کلافگی واسه چاعلا تعریف میکنه هما بهش پیشنهاد میده که تو فضای مجازی تبلیغ بزاره پول بگیره تا هزینه عروسی دربیاد آنها تو فکر میرن و میگن فکر خوبیه. رنگین که خونه افسون به دکمه پیدا کرده برمیداره و حدس میزنه واسه لباس تیمور باشه وقتی به خونه میره کت و شلوار تیمورو میبینه و متوجه میشه یه دکمه اش افتاده و مطمئن میشه. چاعلا به بهار ماجرای روبرو شدنش با دکتر تولگارو میگه و بهار مجابش میکنه که بهش پیام بده…

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی بهار + عکس

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا