حضرت اسماعیل و داستان ذبح شدنش توسط حضرت ابراهیم
- اسماعیل نبی در سن هشتاد و شش سالگی پدرش به دنیا آمد . داستان زندگی جالبی دارد که در اینجا می خوانیم.
اسماعیل فرزند بزرگ ابراهیم و جدّ اعلاى پیامبر خاتم( صلى الله علیه وآله) می باشد .
از پیامبران الهى و ملقّب به ذبیح اللّه است. هجرت به سرزمین مکه بهمراه مادرخود هاجر، بوجود آمدن چشمه زمزم به برکت وی، ذبح کردن وی توسط پدرش.
ساخت خانه کعبه از مهمترین رویدادهای زندگانی وی هستند.
زندگینامه حضرت ابراهیم
اسماعیل پیغمبر الهی که اسم وی چندبار در قرآن کریم آمده است.
وی از پیامبران صالح خدا بود و اهل خود را به نماز و زکات دعوت می نمود و آنچنان پایبند وعده های خود بود که ایشان را صادق الوعد لقب دادند.
نسب شناسی حضرت اسماعیل
وی از پیامبران الهی و فرزند ابراهیم خلیل است، همچنین بنا بر داستان ها اسلامی اصل پیغمبر اکرم، حضرت محمد( ص) به اسماعیل میرسد.
مادرش هاجر، بانویى مصرى و کنیز ساره همسر دیگر ابراهیم بود. ساره نازا بود و ابراهیم هاجر را به همسرى گرفت تا از وی داراى فرزند شود.
نام اسماعیل در قرآن
نام وی در منابع اسلامی غالباً عجمی و مرکب از دو کلمه« اسمع» و« قبیله» (به معنای« خدایا بشنو») شناخته شده است .
گفته اند که ابراهیم (ع) به موقع تقاضا فرزند از خدا با این کلمه ها شروع سخن میکرد.
نام این حضرت ۱۱ بار در قرآن کریم یاد شده است .
موضوعاتی مانند بنای کعبه توسط ابراهیم و اسماعیل (ع) ، نزول وحی به وی و همچنین یاد وی در کنار دیگر پیامبران الهی.
تولد وی بعنوان عطیه ای خدایی به ابراهیم و نیز ذکر صفت های نیک وی من جمله این یاد کرده ه است.
در آیه ۸۵ از سوره انبیاء، اسماعیل در کنار پیامبرانی مانند ادریس و ذوالکفل، از صابران دانسته شده است .
بعضی از مفسران سر نهادن اسماعیل برای قربانی را یکی از علامت های اشکار صبر وی دانسته اند.
زنان و فرزندان اسماعیل
اسماعیل اول با دخترى از جُرْهُم ازدواج کرد و بعد از مدتى وى را به سفارش ابراهیم که رفتار وی را نپسندیده بود طلاق داد .
او دختر مضاضِ جُرهُمى را به ازدواج خود درآورد و از او داراى ۱۲ یا ۱۳ پسر شد.
وى ۴ زن دیگر را به همسرى گرفت و از هریک داراى ۴ پسر شد.
فرزندان اسماعیل تا زمان عدنان بن داود پیوسته از بزرگان و والیان امر و حافظان کعبه بودند، امور دینى و حجّ را براى مردم اقامه مى کردند و هرگز بت نپرستیدند.داستان ذبح اسماعیل
نقش اسماعیل در بناى کعبه
خداوند به ابراهیم دستور داد تا کعبه را بنا کند و از اسماعیل یارى گیرد.
به وسیله جبرئیل، سکینه که باد نیکویى است یا ابرى که سایه افکنده بود.
محدوده بیت را مشخص کرد:« واِذ بَوَّأنا لاِبرهیمَ مَکانَ البَیتِ»( حجّ/ ۲۲، ۲۶) ابراهیم و اسماعیل به ساختن کعبه پرداختند.
اسماعیل سنگ مى آورد و ابراهیم بنا مى کرد. زمان بالا بردن پایه هاى خانه دست به دعا برداشته از خدا خواستند.
این عمل را از آنان بپذیرد و آنان را تسلیم خود سازد و از نسل آن ها امتى فرمانبردار خدا پدید آورد.
همچنین از میان آن ها پیامبرى برانگیزد تا آیات خدا را بر آنان بخواند و کتاب و حکمت به آنان بیاموزد و پاکشان سازد.
قربانی کردن اسماعیل
خداوند ابراهیم را به داشتن فرزندى صبور مژده داد. بعد از آنکه فرزند به حدّ کار و کوشش رسید.
ابراهیم وی را از رؤیاى خود در مورد قربانی کردن وى خبرداد و نظرش را جویا شد.
فرزند بى تامل پدر را به امتثال دستور قربانی فراخواند.
هنگامى که هر دو براى امتثال آن آماده شدند و فرزند را براى قربانی بر پیشانى افکند.
از سوى خدا ندا آمد: اى ابراهیم به رؤیاى خود حقیقت دادى و آن آزمایشى روشن براى تو بود و فرزند تو را به ذبحى بزرگ باز خریدیم.
مِنَ الصّـبِرین» (انبیاء/ ۲۱، ۸۵) نشان شکیبایى اسماعیل بر ذبح شناخته شده است.
همچنین توصیف« صادق الوعد» براى وی:« اِنَّهُ کانَ صادِقَ الوَعدِ» (مریم/ ۱۹، ۵۴) ممکن است به دلیل وعده وی به صبر بر قربانی باشد.
سرّ دستور خداوند به قربانی اسماعیل را علاقه زیاد ابراهیم به وى دانسته اند که خدا از این راه وی را آزمود .
تا موانع خلّت را از میان خود و خلیلش بردارد و نیز گفته اند: ابراهیم بعد از نوید به فرزند نذر کرد وی را براى خدا قربانى کند.
زیرا فرزندش به حد« سعى»( ۱۳ سال) رسید، خدا در رؤیا به وی دستور داد تا به نذر خود وفا کند .
با این دستور مرتبه فرمانبرى ابراهیم را نشان داد و وی را الگویى براى نزدیکی به خدا قرار داد .
زیرا آمادگى وی و فرزندش را در این ازمون بزرگ دید، گوسفندى را فداى اسماعیل کرد.
در این حال جبرئیل، ابراهیم و اسماعیل تکبیر گفتند.
چاه اسماعیل
در بیابان آذوقه پایان یافت، تشنگی بر بچه چیرگی یافت و هاجر در پی پیدا کردن آبی که عطش فرزند را فرو نشاند.
اوبه هر سو دوان گشت و ۷ بار، مسیر صفا تا مروه را پیمود و اصلاً نیافت.
بار پایان از اطراف فرزندش صدایی شنید و از ترس آنکه حیوانی وحشی بچه را بدرد، سوی وی شتافت.
ولی با خوشحالی متوجه شد که در زیر پای بچه آبی جاری است؛ چشمه ای که بعدها با اسم زمزم شناخته شد.
در بعضی منابع، آن آب را، «چاه اسماعیل» هم خوانده اند.