خلاصه داستان سریال امریکایی خدا با من است + اسامی بازیگران

جدولیاب، ترجمه:‌سمیرا فیض آبادی: سریال امریکایی خدا با من است (God Friended Me) یک سریال کمدی درام کاری از استیون لیلیین و بریان وینبراندت است. براندون مایکل هال، ویولت بینه، سورج شرما، جاویشیا لسلی، جو مورتون و اریکا گیمپل بازیگران اصلی این سریال هستند. این سریال در دو فصل و مجموعا ۴۲ قسمت تهیه و تولید شده است و هر قسمت حدودا ۴۵ دقیقه زمان پخش دارد. سریال خدا با من است از تاریخ ۳۰ سپتامبر سال ۲۰۱۸ تا ۲۶ آپریل ۲۰۲۰ از شبکه CBS پخش می شد. در ماه مارس ۲۰۲۰ فیلمبرداری این سریال به خاطر پاندمی کرونا تعطیل شد و در ماه آپریل ۲۰۲۰ بعد از دو فصل ادامه تولید این سریال کنسل شد.

خلاصه داستان سریال امریکایی خدا با من است

داستان این سریال درمورد زندگی جوانی به نام مایلز فینر (هال) است که فردی ملحد است که خدا را باور ندارد. او یک پادکست (“پیامبر هزاره”) در مورد بی دین و ایمانی خود اجرا می کند. در صفحه فیسبوک برای او یک درخواست دوستی از اکانتی به نام «خدا (GOD)» فرستاده می شود که بعد از آن زندگی او دچار یک سری ناملایمات می‌شود. در ابتدا دچار شک می‌شود و فکر می‌کند او را دست انداخته‌اند. این اکانت دوستان تازه ای به او پیشنهاد می دهد که همگی، همشهری های او و ساکن نیویورک سیتی هستند و به کمک نیاز دارند. مایلز در ابتدا نسبت به پذیرفتن این درخواست ها مردد است اما نهایتا تصمیم می گیرد این پیشنهادات را بپذیرد و به مردم کمک کند. پیشنهاد دوستی اول از سمت پزشکی بود که یکی از بیمارانش را از دست داد و در مرز از دست دادن دوست دخترش است. او جان این مرد را که تصمیم دارد خودش را جلوی مترو بندازد و خودکشی کند نجات می دهد.

او ضمن فالو کردن پیشنهاد دوم خود، با کارا (Beane)، یک نویسنده آنلاین که در تقلا است، ملاقات می‌کند و با او دوست می شود. درواقع یک رابطه عاطفی میان مایلز و کارا شکل می‌گیرد و وقتی اکانت «خدا» میان آنها می‌آید رابطه شان مورد آزمایش قرار می گیرد.

هنگامی که کامپیوتر مایلز در خانه اش خراب می شود، کارا مادر گمشده خود را در تصویری از فایل عکس‌های مایلز با خانواده اش در بیمارستان می‌بیند. مایل کارا را متقاعد می‌کند تا با مادرش ملاقاتی داشته باشد. وقتی کارا متوجه می‌شود مادرش یک دختر دیگر دارد شوکه شده و به خیابان رفته و با ماشین تصادف می کند. پزشکی از یک تاکسی خارج شده و چند ماشین دیگر عقب هستند تا جان کارا را نجات دهند، این پزشک همان مردی است که مایلز قبلا در مترو زندگی او را نجات داده بود.

زمانی که مایلز در حال آماده شدن برای اجرای اولین پادکست ملی خود در مورد بی دین و ملحد بودنش است از اکانت «خدا» یک درخواست دوستی دیگر دریافت می‌کند که باعث می‌شود به یک مادر تنها را رابطه با پسر توهمی‌اش کمک کند. کارا را مادرش رابطه نزدیک‌ترین پیدا می کند. درحالیکه علی پدرش را متقاعد می کند تا از مایلز حمایت کند و به او درمورد پادکستش تبریک می‌گوید. مایلز با تهیه کننده جدیدش مخالفت می کند که می خواهد یک ارائه یک طرفه در مورد الحاد و بی دینی داشته باشد درحالیکه مایلز دلش می خواهد شوی او یک گفتگو باز باشد و به خاطر تغییر تن، برنامه مایلز بیش از نیمی از مخاطبینش را از دست می‌دهد. در همین بین راکش ، جایا دختری که به او علاقه داشته با فرد دیگری می‌بیند و به همین خاطر مایوس می‌شود اما مشخص می‌شود که جایا قبل از راکش این قرار را گذاشته بود و در فقط دوست دارد با راکش قرار بگذارد و در رابطه باشد.

مایلز به کمک کارا و راکش (شرما) که هکر نخبه‌ای است سعی دارد بفهمد که چه کسی پشت اکانت «خدا» است درحالیکه هنوز سعی دارد به پیشنهادات دوستی کمک کند تا بتواند زندگی آنها را تغییر دهد. دیدگاه و طرز تفکر ملحدانه مایلز باعث ایجاد اختلاف میان او و پدرش (مورتون) می شود. پدر مایلز یک کشیش در کلیسایی اسقفی در هارلم است.