خلاصه داستان قسمت ۱۲ سریال امیلی در پاریس + تصویر

در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد خلاصه داستان قسمت ۱۲ سریال امیلی در پاریس هستید. ما را با ادامه این مطلب همراهی کنید. سریال امیلی در پاریس ساخته شخصِ دارن استار است، همان نویسنده / تهیه کننده‌ای که سریال محبوب آمریکایی‌ها یعنی”جنسیت و شهر” را تولید کرده بود، حالا امیلی در پاریس حکم ادامه معنوی همان اثر را دارد – اما در شهری متفاوت. “امیلی در پاریس” مملو از مثلث‌های عاشقانه، ماجراهای بد، دوستان دیوانه و کمد لباس‌های برجسته و شیک در شهر چراغ‌ها است، در واقع این سریال نگاهی عجیب به ماجراها و سو استفاده‌ از مهاجران جوان در پاریس است. این سریال از شنبه تا پنجشنبه راس ساعت ۲۲:۰۰ از شبکه جم تیوی پخش می شود و ساعت های تکرار آن عبارتنداز؛ ۰۱:۰۰ ، ۱۰:۰۰ و ۱۴:۰۰

قسمت ۱۲ سریال امیلی در پاریس
قسمت ۱۲ سریال امیلی در پاریس

قسمت ۱۲ سریال امیلی در پاریس

امیلی تو کوپه خوابیده که از خدمه بیدارش میکنه و میگه که به مقصد رسیدن. امیلی از قطار پیاده میشه که کامیل بهش زنگ میزنه و میگه تو با متیو بهم زدی؟ امیلی میگه چطور؟ کامیل میگه چون الان پستشو تو اینستاگرام دیدم که با چندتا دختر بود فکر کردم با تو سنت تروپه ست! امیلی میگه نه راسیتش منو تو قطار گذاشت و رفت! یهو تصمیم گرفت که تو پاریس بمونه ولی خوب هتلو واسم گذاشت گفت میتونم استفاده کنم ازش ولی من با اولین پرواز برمیگردم اما کامیل بهش میگه نه برو هتل و آدرسو بفرست با اولین پرواز میام اونجا امیلی برای اینکه با کامیل اونجا تنها نباشه به میندی زنگ میزنه و میگه پاشو بیا سنت تروپه میندی میگه از سفر سه نفره خوشم نمیاد! امیلی میگه متیو نیست برگشت کامیل داره میاد و نمیخوام باهاش تنها باشم پاشو بیا میندی قبول میکنه. امیلی وقتی به هتل میرسه فردی به نام دوپری را میبینه و بهش میگه من از طرفداراتون هستم! دوپری میگه من طرفدار زیاد دارم سپس میگه من عاشق پیرکادو هستم و میخواد تا با چمدانش عکس بگیره تو فضای مجازی بزاره تا تبلیغ بشه امیلی قبول میکنه. او به اتاقش میره و حاضر میشه تا بره برای خودش بگرده. او به کنار دریا میره و ازشون میخواد تا نوشیدنی شامپر بیاره اما تو منو نیست او با صاحب اونجا حرف میزنه و میگه من با صاحب برند شامپر که باهاتون قرارداد بستیم اومدم میخوام ببینم فروش چجوری بوده!

لورانجی که صاحب اونجاست به یکی از گارسون ها میگه برو از زیرزمین ازون نوشیدنی های مزخرف بیار. سپس امیلی بهشون میگه این برای پوشیدنش نه نوشیدن لورانجی میگه آنها پس واسه همینه که مزه اش اینجوریه! او به گارسون ها میگه بهتون نیاز دارم و ازشون میخواد نوشیدنی را روش بریزن و فیلم بگیرن لورانجی با دیدن این صحنه میخنده. امیلی موقع رفتن از اونجا عکس سیلوی را میبینه که حسابی جا میخوره. اول متیو سپس جولین دوست سیاه پوستش بهش زنگ میزنن و میخوان تا سریعا عکسارو از تو فضای مجازی پاک کنه چون پیرکادو به شدت عصبی شده و اون با دوپری مشکل داره و به معنای مسخره کردنش تو فضای مجازی عکسارو گذاشته. امیلی برای آفتاب گرفتن رفته که کامیل و میندی به اونجا میرن و سورپرایزش میکنن امیلی از میندی میپرسه یخورده گرفته ای چی شده؟ او میگه هیچی و ازش میپرسه نقشه اش چیه؟ او میگه میخوام هرجور شده کامیل و گابریل را باهم اوکی کنه. آنها شب به مهمونی یکی از دوستان کامیل میرن اونجا کامیل با مردی به نام لومان آشنا میشه و ازش خوشش میاد او تمام شبو باهاش میرقصه و خوش میگذرونه. امیلی شب پیش لورانجی میره تا شامپر بگیره که وقتی زن روبروش برمیگرده میبینه سیلویه امیلی جا میخوره و معذرت خواهی میکنه سیلوی به خاطر کار صبحش ازش جواب میخواد که امیلی میگه میخواستم برای ریموآ تبلیغ بشه نمیدونستم که باهمدیگه مشکل دارن! سپس برای مزاحمتش واسه لورانجی جواب میخواد که امیلی میفهمه سیلوی با لورانجی ازدواج کرده و شوکه میشه.

او تمام مدت به سیلوی نگاه میکنه و میگه چجوری این همه وقت کسی چیزی نگفته بود از ازدواجش! آخر شب میندی و امیلی از فرط خستگی با همون لباس های مهمونیشون خوابیدن که کامیل به امیلی میگه به کمکت احتیاج دارم بیا پیشم امیلی میگه لوکیشن بفرست تا بیام. او به طرف یه کلیسا میره که میبینه کامیل اونجا نشسته. او با دیدن امیلی بهش میگه اینجا خیلی خوشگله مگه نه؟ امیلی تایید میکنه که کامیل میگه با گابریل هم اومده بودیم اینجا سپس بهش میگه من نتونستم با لوران دوست بشم امیلی میگه چرا؟ تو که گفته بودی ازش خوشت اومده! کامیل میگه آره خوشتیپ بود ولی من هنوز به گابریل حس دارم و دوسش دارم نمیدونم چیکار کنم! امیلی آرومش میکنه. فردای آن روز امیلی پیش لورانجی میره و برای مزاحمت دیشبش ازش عذرخواهی میکنه و میگه که به سیلوی نگه که اونجا بوده اما سیلوی که همان موقع از دریا بیرون میومده آنها را میبینه و لورانجی میگه دیر شده بهتر بری از اینجا تا دوباره عصبی نشده! امیلی با میندی و کامیل در حال راه رفتن هستن که دوپری با آدم هاش تو کشتی ایستادن و به امیلی سلام میکنه امیلی با دلخوری میگه به خاطر دروغی که گفتی داشتم اخراج میشدم! دوپری میگه اون پیرکادو شو منو بهم زده بود باید تلافی میکردم! امیلی با دوستاش وارد کشتیش میشن و میگه تو بهم بدهکاری قبل از رفتنشون یخورده کشتی سواری میکنیم. اونجا امیلی از شامپر که پسرها رو همدیگه میریزن فیلم میگیره و میگه بعدا به اشتراک میزارم…..

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر فصل ۱ و ۲ سریال امیلی در پاریس

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا