خلاصه داستان قسمت ۱۸۷ سریال ترکی قضاوت + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد خلاصه داستان قسمت ۱۸۷ سریال ترکی قضاوت هستید پس تا آخر این پست همراه ما باشید. قضاوت یک مجموعه تلویزیونی ترکی محصول شرکت آی یاپیم به کارگردانی علی بیلگین، نوشته سما ارگنکون و به تهیه کنندگی کرم چاتای است. اولین قسمت آن در ژانر درام جنایی در ۱۹ سپتامبر ۲۰۲۱ پخش و با استقبال بسیار بینندگان مواجه شد. این سریال روزهای زوج ساعت ۲۰ از شبکه جم تیوی و یه ساعت بعد از شبکه جم تیوی پلاس پخش می شود. فصل سوم آن نیز از ۲۰۲۳ تا ۲۰۲۴ پخش شد و این سریال در ۹۵ قسمت به پایان رسید.
خلاصه داستان قسمت ۱۸۷ سریال ترکی قضاوت
مأمور میره پیش یکتا و بهش میگه بیا بیرون یکتا میگه آزاد شدم دیگه؟ او میگه نه باید بری زندان یکتا جا میخوره و میگه چرا؟ و ازش میخواد تا تماس بگیره با کسی او قبول میکنه. یکتا اول به یکتا بعد به جیلین زنگ میزنه که میبینه کسی برنمیداره گوشیو سپس به لاجین زنگ میزنه و میپرسه که جیلین و ایلگاز کجان دارن منو میبرن زندان! او میگه پارلا گم شده بوده دنبال اون میگشتن یکتا کلافه میشه. سپس وقتی میره پیش قاضی بهش میگه که من طبق نقشه ی دادستان ایلگاز این اعترافو کردم و امضاء کردم وکیل جیلین هم خبر داره! اونو برمیگردونن تو بازداشتگاه تا تکلیف مشخص بشه. ارن رفته به آدرسی که عمر بهش داد و میبینه سطل آشغالی اونجا خونیه او آروم آروم میره جلو که با باز کردن در سطل آشغال میبینه ایلگاز اونجاست و زخمیه او شوکه شده و سریع به آمبولانس زنگ میزنه و میفرستتش به بیمارستان ارن با نگرانی بالاسر ایلگاز مونده. ارن بعد از بیمارستان میره سراغ جیلین او که تازه رسیده خونه دستشو میشوره ولی وقت نمیکنه که خودشو جمع و جور کنه و لباسش که خونی شده را عوض کنه ارن به اونجا رسیده و با دیدنش تو اون سر و وضع بهش میگه به اتهام قتل بازداشتی!
چطور تونستی این کارو بکنی؟ و با عصبانیت میبرتش به سمت پزشکی قانونی برای انجام کارهای اداری و برداشتن نمونه هایی که روی لباسش هست. پارلا تو خونه خودشو جمع و جور کرده و از خونه به مادرش زنگ میزنه و میگه من خونه ام شما کجایین؟ بیاین دیگه! اونا خیالشون راحت میشه و از دستش عصبی میشن که چرا بهش خبری نداده سپس باهمدیگه میرن سمت خونه. بعد از عکس گرفتن و برداشتن نمونه هایی از لباس و زیر ناخن های جیلین و خون روی لباسش میبرنش به کلانتری برای بازجویی کردن. عمر که اثر انگشت جیلین را روی سطل آشغال نزدیک قبرستان زده و گردنبند جیلین را با چندتار موی جیلین را هم تو دست ایلگاز از قصد گذاشته بوده تا همه چیزو گردن اون بندازه، وقتی جواب آزمایش ها میاد میفهمن که رد جیلین همه جا هست و همه جا میخورن دادستان دریا باور نمیکنه و برمیگرده سمت کلانتری. ارن از جیلین بازجویی میکنه که چجوری ایلگازو کشتی؟ جیلین که فکر میکرده واسه یعقوب اونجاست شوکه میشه و همه جارو میریزه بهم و میگه نه نمیشه! من نکشتم و گریه میکنه و روی زمین میشینه. ارن با کلافگی میره بیرون که دریا میره داخل و سعی میکنه جیلین را آروم کنه و دلداری بده….