خلاصه داستان قسمت ۱۹۱ سریال ترکی سیب ممنوعه + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۱۹۱ سریال ترکی سیب ممنوعه را می خوانید. سریال سیب ممنوعه (Yasak Elma به زبان ترکی) مجموعه ای درام و عاشقانه است. این مجموعه به کارگردانی نسلیحان ایسیلیورت و نویسندگی ملیس سیوئلک و زینپ سویا می باشد. این مجموعه توسط شرکت تولید MED YAPIM تولید شده است. شبکه پخش کننده این سریال مهیج، شبکه تلویزیونی FOX است. زمان پخش این سریال از ۹ آوریل ۲۰۱۸ تا هم اکنون می باشد.
خلاصه داستان قسمت ۱۹۱ سریال ترکی سیب ممنوعه
ییعیت اندر را مادر خطاب کرده و اندر به شدت خوشحال و غرق لذت می شود. ییعیت تصمیم دارد شب با دوستانش بیرون برود. در خانه هالیت نیز، لیلا به همراه دوستانش تصمیم دارد به کلوب برود. هالیت از حمام بیرون آمده و وقتی داخل جیبهای کتش را میگردد، گوشی و عکس را پیدا نمیکند. او عصبی شده و آیسل را صدا می زند و سراغ ییلدیز را میگیرد. آیسل میگوید که ییلدیز برای خرید داروی هالیت جان، به داروخانه رفته است و کسی نیز وارد اتاق نشده است. ییلدیز به خانه می آید و هالیت با عصبانیت میگوید که گوشی اش به همراه عکسی که زندگی شان را نجات میداد،دزدیده شده است. ییلدیز خودش را به آن راه زده و میگوید که از چیزی خبر ندارد. هالیت به آیسل تهمت می زند میگوید که حتما کار او بوده و به عمد روی او قهوه ریخته و با او بد برخورد میکند.
در خانه کایا، اندر از جانر میخواهد که به اتاق ییعیت برود و با او وقت بگذراند. او اصرار دارد تا رابطه دایی و خواهر زاده خوبی بین ییعیت و جانر ایجاد شود. جانر به اجبار او پیش ییعیت می رود و ماجرا را به او توضیح میدهد. آنها با یکدیگر نشسته و سعی میکنند حرف مشترکی پیدا کنند. اریم و لیلا به خانه کایا می روند. ییعیت از دیدن لیلا متعجب می شود. اندر نیز نگاه معناداری به ییعیت میکند. سر میز شام، شاهیکا طبق معمول شروع به کنایه زدن و تمسخر غیر مستقیم همه میکند و در مورد طلاق ییعیت و لیلا و ازدواج اندر و کایا مدام حرف می زند
ییلدیز در میز غذا مشغول صحبت کردن است. او اعلام می کند که برای جدایی از هالیت آماده است و مصمم ایت که از او طلاق بگیرد. اندر و جانت می خواهند که او را از این تصمیم منصرف کنند.
ییلدیز با اندر تماس گرفته و بابت نقشه اش خبر میگیرد. اندر میگوید که باید حضوری و به همراه جانر و امیر جمع شوند تا صحبت کنند. ییلدیز از آنها میخواهد در نبود هالیت به خانه او بیایند. قبل از رفتنشان، اندر که نمیتواند خوشحالی اش را از به خاک خوردن شاهیکا پنهان کند، میخواهد به اتاق او برود و او را تحقیر کند. او با خنده ای پیروزانه به اتاق شاهیکا می رود. شاهیکا که گریه کرده و خیلی به هم ریخته است، با دیدن اندر به شدت عصبی شده و میگوید که تاوان بدی پس خواهد داد. اندر او را جدی نمیگیرد و پس از مسخره کردن او، بیرون می آید.
هالیت وقتی از خانه بیرون می آید تا به جلسه شام برود، با اندر تماس گرفته و با عصبانیت در مورد دوست دختر سن بالای اریم میگوید. اندر از اینکه هالیت با او طلبکارانه صحبت میکند عصبی می شود و میگوید که با اریم صحبت خواهد کرد.