خلاصه داستان قسمت ۲۰۵ سریال ترکی قضاوت + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد خلاصه داستان قسمت ۲۰۵ سریال ترکی قضاوت هستید پس تا آخر این پست همراه ما باشید. قضاوت یک مجموعه تلویزیونی ترکی محصول شرکت آی یاپیم به کارگردانی علی بیلگین، نوشته سما ارگنکون و به تهیه کنندگی کرم چاتای است. اولین قسمت آن در ژانر درام جنایی در ۱۹ سپتامبر ۲۰۲۱ پخش و با استقبال بسیار بینندگان مواجه شد. این سریال روزهای زوج ساعت ۲۰ از شبکه جم تیوی و یه ساعت بعد از شبکه جم تیوی پلاس پخش می شود. فصل سوم آن نیز از ۲۰۲۳ تا ۲۰۲۴ پخش شد و این سریال در ۹۵ قسمت به پایان رسید.

قسمت ۲۰۵ سریال ترکی قضاوت

قسمت ۲۰۵ سریال ترکی قضاوت

توچه فیلم دوربین یکی از مغازه هارو میبینه که دادستان ارشد رفته اونجا و داره از همون تیشرت دخترونه میخره. توچه میره پیش جیلین و فیلمو بهش نشون میده و میگه اینو ببین جیلین جا میخوره و فیلمو میگیره و میره به ایلگاز نشون میده و میگه این زنه همه چیش مشکوکه اصلا درباره نوه و بچه ای حرف نزده واسه چی این تیشرتو خریده؟ تو دوران نامزدیمون موهاش رنگ نبود! اینا همه واسه تو مشکوک نیست؟ ایلگاز میگه این دلیل نمیشه که محکومش کنیم! مدرک موثقی نیست! جیلین میگه حوصله بحث ندارم میای بریم سوال کنیم ازش یا نه؟ او میگه آره بریم و باهم راهی میشن. ارن قبل از اینکه بره تو اتاق بازجویی از دیلک حسابی استرس داره و از خدا میخواد تا کمکش کنه و اشتباه کرده باشه. وقتی میره داخل ارن عکسو بهش نشون میده و میگه اینو ببین عکس کسیه که جعبه رو اون روز انداخت جلوی در خونه جیلین او میگه آره ریزه هم هست ارن میگه آره مثل تو دیلک میخنده و میگه قد و وزنش مثل منه واقعا ارن میپرسه اون روز شنبه کجا بودی؟ او تمام روزو تعریف میکنه و در آخر ارن میگه میتونی بری بعد از رفتنش ارن دعا میکنه و میگه خدایا خودت بهم دادیش خودت نگیره ازم.

ایلگاز و جیلین رفتن پیش دادستان ارشد و ایلگاز عکسارو بهش نشون میده و میگه باید توضیح داشته باشین درسته؟ او تأیید میکنه و میگه برای بچه یکی از آشناهامون خریدم مثل اون ۹ خانواده دیگه ای که از این تیشرت خریدن اما جیلین میگه اونا چیز مشکوکی نداشتن! دادستان ارشد به خاطر تند برخورد کردنش عصبی میشه و باهاش بحث میکنه ایلگاز میگه بله شما واسمون تیشرتو بیارین من به جیلین میگم ازتون معذرت خواهی کنه اینجوری یه مادر آروم میشه او قبول میکنه و میگه فردا تیشرت دستتونه. آنها بیرون تو ماشین میشینن تا تعقیبش کنن. وقتی ساعت کاری تموم میشه آنها دادستانو میبینن که به راننده اش میگه خودش میخواد بره احتیاجی به راننده نداره و راه میوفته. او میره به یه رستوران که ایلگاز و جیلین اونو زیر نظر دارن. چینار وقتی عثمان میخواد بره میره تو ماشینش میشینه و بهش میگه که متوجه ام که دارین یه کارهایی میکنین منم وارد بازیتون میخوام بشم تا پول درست حسابی دربیارم عثمان اول مخالفت میکنه و میگه این حرفا چیه؟ چی میگی؟ اما در آخر قبول میکنه. ارن از توچه میخواد تا درباره دیلک تحقیق کنه چون چیزیو داره ازش مخفی میکنه توچه جا میخوره و متأثر میشه…

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی قضاوت

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا