خلاصه داستان قسمت ۲۱۴ سریال ترکی شربت زغال اخته + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد قسمت ۲۱۴ سریال ترکی شربت زغال اخته می باشید. همراه ما باشید. سریال ترکی «شربت زغال آخته» (Kızılcık Şerbeti) محصول سال ۲۰۲۲ کشور ترکیه می باشد که به سفارش شبکه «شو تی وی» ساخته شده است. کارگردان این سریال را «هاکان کیرواوانچ» و نویسندگی اش را «ملیس جیولک» برعهده دارند. این سریال روزهای زوج ساعت ۲۳:۰۰ از شبکه جم سریز پخش می شود و یک ساعت بعد از شبکه جم سریز پلاس پخش می شود.
قسمت ۲۱۴ سریال ترکی شربت زغال اخته
پنبه با نیلای و دوتا مستخدم نشستن و آب مقدس درست میکنن که مری اونجا و میگه جلسه دارین؟ پنبه میگه داریم آب مقدس درست میکنیم مری میگه فقط چیزی که فکر کردم گفتم ببخشید پنبه میگه بهتره هرچیز به ذهنت میاد نگی! پنبه میگه یه قطره از این آب بزار رو زبونش واسه شفا مری میگه ممنون مرسی شما به کار خودتون برسین منم میرم دیگه پنبه کلافه میشه. هاله بعد از رفتن مصطفی از دو در خانه اش به داخل میره و به گورکم زنگ میزنه و میگه همونجوری که خواستین پیش رفت او میگه آفرین همینجوری ادامه بده. نورسما به فراز زنگ میزنه و طبق گفته آسوده خانم باهاش حرف میزنه و میخواد تا باهم یه قرار بزارن درباره کار حرف بزنن او قبول میکنه. آنها باهم تو یه کافه قرار میزارن و نورسما درباره آتلیه بهش میگه فراز اول قبول نمیکنه که اونجا بالاسر کار باشه اما بعد با اصرارهای نورسما قبول میکنه. شب پنبه متوجه خندیدن ها و حرف زدن های مری با عبداله خان تو اتاق شعله میشه و بهم میریزه سپس میره پیش نورسما و بهش میگه که نورسما دلداریش میده و میگه که داری زیادی حساسیت به خرج میدی! و آرومش میکنه.
مته خان به دوست دخترش زنگ میرنه و باهم صحبت میکنن سپس مته خان بهش میگه با مادرش بیان خونه شون تا باهم کمی وقت بگذرونن حال و هوای پدرشم عوض بشه آنها قبول میکنه. وقتی به اونجا میرسن باهمدیگه بازی میکنن و حسابی خوش میگذرونن جمال که خونه عامر را زیر نظر داشت با خودش میگه آفرین با همین خانم خواننده وقت بگذرون از آذرخش دور باش! فردای آن روز آذرخش سر میز صبحانه به مادرش میگه که امروز دیر میام پیش دوعا میمونم مراسم پدر گیرای هستش او قبول میکنه جمال که گوشیشو هک کرده متوجه پیام آذرخش به دوعا میشه که گفته چند دقیقه دیگه راه میوفتم میام. پنبه به مری میگه حالا که مسیرهامون یکیه داریم میریم باهم مراسم پدر گیرای باهم بریم و مری هم سوار ماشین پنبه میشه و راه میوفتن. اونجا بعد از چند دقیقه دوست هوس میاد تا بهش تسلیت بگه و آروم در گوشش میگه تبریک میگم به این شانست هوس میگه آروم کسی میشنوه! سپس به محجبه بودن پنبه و نیلای و لمان تیکه میندازه و به هوس میگه که نیلای میشنوه و باهاش دعوا میکنه سپس از اونجا میرن. شب عبداله خان از مری میخواد تا او هم با اونا شام بخوره چون حس خوبی نداره وقتی جدا از اونا غذا میخوره مری اول قبول نمیکنه و میگه پنبه خانم ناراحت میشه اما بعد قبول میکنه….