خلاصه داستان قسمت ۲۴۱ سریال ترکی سیب ممنوعه + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۲۴۱ سریال ترکی سیب ممنوعه را مطالعه می فرمایید. با ما همراه باشید. فصل چهارم این سریال پر طرفدار هر دوشنبه ساعت ۲۰:۰۰ پخش می شود. «سیب ممنوعه» مجموعه‌ای عاشقانه – درام است که نمایش بی نظیری از تمایلات، احساسات و دروغ‌ها را دارد. سریال ترکی سیب ممنوعه با بازی بازیگران مطرح ترکیه ای  چون ادا اجه ، شوال سام ، طلعت بولوت ، نسریت حواد زاده و… این روزها از شبکه جم سریز و جم تی وی در حال پخش است.

قسمت ۲۴۱ سریال ترکی سیب ممنوعه

خلاصه داستان سریال ترکی سیب ممنوعه

زینب و ییلدیز(ستاره) دو خواهری هستن که خیلی به هم وابسته ان ولی آرزوهاشون کاملا متفاوته.. زندگی ییلدیز بعد از آشنایی با شاهزاده ی اشراف،اندر آرگون تغییر میکنه..اندر برای رهایی از شوهرش،هالیت آرگون، ییلدیز رو به کار میگیره ، وقتی این اتفاقا در زندگی ییلدیز میفته شرکتی که زینب در آن کار میکنه از طرف علیهان تاش دمیر خریداری میشه. علیهان یه کارمند خشن،پررو و ثروتمندی هست..تضادهای زینب و علیهان در مدت کوتاهی به جذابیت تبدیل میشه..و چیزی که زینب نمیدونه اینه که علیهان شریک و برادر زن دوم هالیت هست…

قسمت ۲۴۱ سریال ترکی سیب ممنوعه

در شرکت،شاهیکا به اتاق اندر رفته و اندر بابت دوستی او و کریم به او کنایه می زند. شاهیکا با صدای مونتاژ شده به کریم زنگ می زند و روی بلند گو می گذارد و مقابل اندر تظاهر میکند که کریم واقعا او را دوست دارد. اندر پیش ییلدیز رفته و ماجرا را میگوید. ییلدیز که از کریم عصبی شده و تصور میکند که کریم او را گول زده است، با هالیت تماس میگیرد و پیشنهاد ازدواج او را قبول میکند. او سپس در مورد تصمیمش به آسمان میگوید. آسمان که منتظر چنین لحظه ای بوده، به شدت خوشحال می شود. در شرکت، کریم که واقعا عاشق ییلدیز شده، به مرت میگوید که نمی‌تواند بخاطر ییلدیز در این شرکت باشد و کلاهبرداری کنند. مزن سعی دارد کریم را منصرف کند و میگوید که برای رسیدن به این موقعیت تلاش کرده اند، اما کریم اهمیتی نمی‌دهد و میگوید که از آنجا استعفا میدهد و مرت اگر بخواهد میتواند به فعالیتش ادامه بدهد. مرت بخاطر کریم مجبور است که تابع او باشد و او نیز همراهش از شرکت برود. کریم به اتاق هالیت می رود تا استعفا بدهد. هالیت که خوشحال است، به کریم میگوید که ییلدیز پیشنهاد ازدواج او را قبول کرده است. کریم شوکه شده و به بهانه جلسه، از اتاق بیرون می آید و چیزی از استعفا نمی‌گوید. او دم خانه ییلدیز می رود. ییلدیز با عصبانیت او را خائن میداند و میگوید که در مورد شاهیکا دروغ گفته است. کریم که از چیزی خبر ندارد، از اینکه ییلدیز به او تهمت می زند عصبی می شود.

آنها با دعوا از یکدیگر جدا می شوند. کریم با یادآوری حرفهای شاهیکا در مورد ییلدیز در روز تولد جانر، تصور میکند که ییلدیز واقعا او را بازی داده و از اول نیز قصد داشته که با هالیت باشد. مرت وقتی ماجرا را می فهمد به اتاق شاهیکا رفته و متوجه می شود که او در این قضیه دست داشته است. او به شاهیکا میگوید که حالا راز دیگری نیز پیش او دارد. سپس با خوشحالی از اینکه از شرکت نمی روند، از اتاق بیرون می آید. کریم از روی لج ییلدیز، پیش شاهیکا رفته و از او میخواهد که شب برای شام بیرون بروند. شاهیکا که خبر دارد ییلدیز و هالیت شام به رستوران می روند، همان رستوران را انتخاب میکند. شب،ییلدیز با دیدن کریم و شاهیکا دست در دست یکدیگر در رستوران عصبی می شود. هالیت دلیل حرص خوردن ییلدیز را نمی فهمد. ییلدیز، دیدن شاهیکا را بهانه کرده و از او بدگویی میکند. هنگامی که او به دستشویی می رود، کریم نیز به آنجا رفته و مقابل در دستشویی با یکدیگر بحث میکنند. کریم با حرص به ییلدیز میگوید :«تو تمام خواسته ی من بودی» همان لحظه، هالیت که به آنجا آمده، با تعجب ییلدیز را صدا می زند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا