خلاصه داستان قسمت ۲۴۳ سریال ترکی سیب ممنوعه + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۲۴۳ سریال ترکی سیب ممنوعه را مطالعه می فرمایید. با ما همراه باشید. فصل چهارم این سریال پر طرفدار هر دوشنبه ساعت ۲۰:۰۰ پخش می شود. «سیب ممنوعه» مجموعهای عاشقانه – درام است که نمایش بی نظیری از تمایلات، احساسات و دروغها را دارد. سریال ترکی سیب ممنوعه با بازی بازیگران مطرح ترکیه ای چون ادا اجه ، شوال سام ، طلعت بولوت ، نسریت حواد زاده و… این روزها از شبکه جم سریز و جم تی وی در حال پخش است.

خلاصه داستان سریال ترکی سیب ممنوعه
زینب و ییلدیز(ستاره) دو خواهری هستن که خیلی به هم وابسته ان ولی آرزوهاشون کاملا متفاوته.. زندگی ییلدیز بعد از آشنایی با شاهزاده ی اشراف،اندر آرگون تغییر میکنه..اندر برای رهایی از شوهرش،هالیت آرگون، ییلدیز رو به کار میگیره ، وقتی این اتفاقا در زندگی ییلدیز میفته شرکتی که زینب در آن کار میکنه از طرف علیهان تاش دمیر خریداری میشه. علیهان یه کارمند خشن،پررو و ثروتمندی هست..تضادهای زینب و علیهان در مدت کوتاهی به جذابیت تبدیل میشه..و چیزی که زینب نمیدونه اینه که علیهان شریک و برادر زن دوم هالیت هست…
قسمت ۲۴۳ سریال ترکی سیب ممنوعه
شاهیکا برای اینکه ییعیت با اندر حرف نزند، در نوشیدنی ییعیت و کایا داروی خواب آور میریزد تا آنها قبل از آمدن اندر بخوابند و خبر را به او نگویند. اندر در رستوران، کریم را به همراه مردی که صاحب شرکت رقیب هالیت است می بیند و متعجب می شود اسرا، معمار خانه هالیت شب تماس گرفته و میخواهد از اتاقهای خانه عکس بگیرد. او به خانه هالیت می رود و بعد از عکاسی، از هالیت میخواهد که او را به قهوه مهمان کند. هالیت با ییلدیز تماس گرفته و وقتی آسمان از حرفهای ییلدیز می فهمد که اسرا به خانه هالیت رفته، ییلدیز را به همراه جانر و امیر بیرون فرستاده و به بهانه تب داشتن هالیت جان، او را به خانه هالیت می برد تا خلوت او و اسرا را به هم بزند. سپس پنهانی اسرا را تهدید کرده و از او میخواهد به هالیت نزدیک نشود. صبح روز بعد، اندر به شرکت آمده و به هالیت میگوید که کریم را به همراه رقیب شرکت دیده است. هالیت کریم را به اتاق صدا زده و موضوع را می پرسد.
کریم میگوید که به او از طرف شرکت رقیب پیشنهاد کاری به همراه حق امضا داده اند، اما او نمیپذیرد و میخواهد در شرکت هالیت بماند. هالیت از ترس اینکه کمال را از دست ندهد، میگوید که به او حق امضا نیز میدهد. کریم پیش مرت برگشته و میگوید که نقشه آنها گرفته است. مشخص می شود که کریم و مرت به عمد از کسی خواسته اند تا با اندر قرار کاری بگذارد. سپس در رستوران که صاحب شرکت رقیب به همراه همسرش آمده، کریم با هماهنگی گارسون از او میخواهد که روی لباس زن صاحب شرکت آبمیوه بریزد. او زمانی که آن زن به دستشویی می رود، فوری سر میز صاحب شرکت می آید و خودش را معرفی میکند و حرفهای معمولی می زنند، اما اندر که هنگام ورود آنها را با هم میبیند، تصور میکند که آنها قرار دارند. ییعیت و کایا و شاهیکا به بانک رفته و متوجه ماجرای سهام می شوند. کایا به شدت عصبانی شده و شاهیکا نیز مدام از اندر بدگویی میکند تا او را از چشم کایا بیندازد. کایا با اندر تماس گرفته و وقتی اندر به خانه می آید، به او میگوید که بخاطر این دروغ و بازی دادن آنها، این ازدواج تمام شده و طلاق میگیرد. سپس به همراه ییعیت به هتل می رود.
شاهیکا از این اتفاق خوشحال می شود. اندر شوکه شده و نمیداند باید چه کند. او شک دارد که این مسأله نیز زیر سر شاهیکا باشد. ییلدیز به شرکت می رود و کریم را در راهرو می بیند. کریم به او طعنه می زند که اگر هالیت را دوست داشت زودتر به خانه او برمیگشت. ییلدیز از لج کریم، به اتاق هالیت رفته و به هالیت میگوید که تصمیم دارد قبل از ازدواج به خانه برگردد. هالیت که تا قبل از این نمیتوانست ییلدیز را راضی کند، متعجب و خوشحال می شود.