خلاصه داستان قسمت ۲۶۳ سریال ترکی سیب ممنوعه + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۲۶۳ سریال ترکی سیب ممنوعه را مطالعه می فرمایید. با ما همراه باشید. فصل چهارم این سریال پر طرفدار هر دوشنبه ساعت ۲۰:۰۰ پخش می شود. «سیب ممنوعه» مجموعه‌ای عاشقانه – درام است که نمایش بی نظیری از تمایلات، احساسات و دروغ‌ها را دارد. سریال ترکی سیب ممنوعه با بازی بازیگران مطرح ترکیه ای  چون ادا اجه ، شوال سام ، طلعت بولوت ، نسریت حواد زاده و… این روزها از شبکه جم سریز و جم تی وی در حال پخش است.

قسمت ۲۶۳ سریال ترکی سیب ممنوعه

خلاصه داستان سریال ترکی سیب ممنوعه

زینب و ییلدیز(ستاره) دو خواهری هستن که خیلی به هم وابسته ان ولی آرزوهاشون کاملا متفاوته.. زندگی ییلدیز بعد از آشنایی با شاهزاده ی اشراف،اندر آرگون تغییر میکنه..اندر برای رهایی از شوهرش،هالیت آرگون، ییلدیز رو به کار میگیره ، وقتی این اتفاقا در زندگی ییلدیز میفته شرکتی که زینب در آن کار میکنه از طرف علیهان تاش دمیر خریداری میشه. علیهان یه کارمند خشن،پررو و ثروتمندی هست..تضادهای زینب و علیهان در مدت کوتاهی به جذابیت تبدیل میشه..و چیزی که زینب نمیدونه اینه که علیهان شریک و برادر زن دوم هالیت هست…

قسمت ۲۶۳ سریال ترکی سیب ممنوعه

شاهیکا به ییلدیز میگوید که برای جدا کردن اندر و هالیت و گرفتن حضانت بچه، نقشه اش این است که ییعیت را به خانه هالیت بفرستد تا او باعث جدایی آنها بشود. شاهیکا پیش ییعیت می رود و از ناراحتی او از اندر استفاده میکند و سپس به ییعیت می‌گوید که اندر به کایا خیانت کرده بود. او ییعیت را عصبانی میکند تا پیشنهادش را قبول کند. مرت به کریم میگوید که میتواند رمز صندوق هالیت را پیدا کند و آن وقت کریم می‌تواند پول ها را از آنجا بردارد. کریم از مرت میخواهد خودش این کار را انجام بدهد، اما مرت قبول نمیکند. ییلدیز با آیسل تماس تصویری میگیرد تا هالیت جان را ببیند. اندر متوجه موضوع شده و آیسل را دعوا میکند. آیسل با ناراحتی با ییلدیز تماس میگیرد و ماجرا را تعریف کرده و میگوید که اندر تصمیم دارد هر طور شده او را از خانه بیرون کند زیرا آیسل دوست ییلدیز است. او از ییلدیز کمک میخواهد. ییلدیز پیش شاهیکا رفته و ماجرا را به او میگوید. ییعیت به خانه هالیت می رود و به اندر میگوید که از حرفهایش پشیمان است و سپس میگوید که در خانه با شاهیکا مشکل دارد و میخواهد مدتی پیش آنها زندگی کند. اندر خوشحال شده و قبول میکند.

شب وقتی هالیت ییعیت را در خانه خودش می‌بیند، متعجب شده و سپس بخاطر اینکه اندر به او چیزی نگفته بود، با او دعوا میکند. اندر میگوید که او برای نگه داشتن پسرش از هالیت اجازه نمیخواهد. مرت به کریم خبر میدهد که رمز گاو صندوق هالیت را پیدا کرده و برای شب در شرکت قرار می‌گذارند. آنها به اتاق هالیت می روند و هنگامی که کریم صندوق را باز میکند، همان لحظه مرت در اتاق را باز میکند و پلیسها داخل می آیند و کریم را دستگیر میکنند. مشخص می شود که مرت از قبل با هالیت هماهنگ کرده و به او گفته بود که کریم بخاطر انتقام گرفتن از هالیت قصد دزدی دارد و رمز صندوق را می‌خواهد. هالیت با مرت نقشه دستگیری کریم را می کشد و از اینکه تصور میکند مرت آدم قابل اعتمادی است خوشحال است. کریم به شدت عصبانی شده اما راهی ندارد. او از کلانتری با ییلدیز تماس میگیرد و فقط به او میگوید که احساسش به او واقعی بوده و او را همیشه دوست داشته است. سپس بدون اینکه چیزی از دستگیری بگوید با او برای همیشه خداحافظی میکند. ییلدیز متعجب می شود. شاهیکا وقتی از نقشه مرت با خبر می شود، پیش او می رود و به او میگوید که برای نزدیکی بیشتر به هالیت باید سراغ زهرا برود. در خانه، ییعیت مدام کارهایی میکند تا حرص هالیت را در بیاورد و سپس باعث دعوای هالیت و اندر بشود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا