خلاصه داستان قسمت ۵۴ سریال ترکی قهرمان + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۵۴ سریال ترکی قهرمان را مطالعه می کنید. با ما همراه باشید. “قهرمان” محصول سال ۲۰۱۹ میلادی است و در ترکیه مخاطبان و طرفداران زیادی دارد. سریال ترکی قهرمان Şampiyon جدیدترین سریال تولگاهان ساییشمان بازیگر محبوب ترکیه ای می باشد که دارای داستانی درام و غم انگیز می باشد. بازیگران این سریال عبارتنداز؛ تولگاهان سایمشان، ییلدیز چاگری آتیکسوی و امیر اوزیاکیشیر در سریال قهرمان به ایفای نقش پرداخته اند.

قسمت ۵۴ سریال ترکی قهرمان

خلاصه داستان سریال ترکی قهرمان

فیرات بولوکباشی ملقب به قفقاز قهرمان سابق بوکس بوده و در مسابقه قهرمانی رقیبش رو شکست میده ولی رقیب همونجا خونریزی مغزی میکنه و میمیره و این ماجرا زندگی فیرات رو زیر و رو میکنه و خونه و کار و همسرشو از دست میده و با پسرش تنها میمونه. بعد از هفت سال فیرات برای درمان پسرش که تب مدیترانه ای داره به ۶۰۰ هزار لیره نیاز پیدا میکنه و برای همین باز مجبور میشه به رینگ بره…

قسمت ۵۴ سریال ترکی قهرمان

در مدتی که فیرات و الیف دنبال کارهای درویش و تحویل جنازه ی او هستند، یامان هم به او و گذشته ای که با هم داشتند فکر می کند و حتی برای روح او فاتحه و قرآن می خواند. شاهین همراه کرم به باشگاه می رود. میچو و نادر و بقیه وقتی کرم را می بینند به او روی خوش نشان می دهند و می گویند که در این باشگاه جایی ندارد و بهتر است پیش همان تانسل کار کند چون به هرحال خبر مسابقه ی جدیدش با بوراک در فضای مجازی پیچیده و همه خبر دارند. کرم که خودش از همه جا بی خبر است تعجب می کند. همان موقع نسلی که همه چیز را شنیده با ناراحتی از باشگاه خارج می شود. کرم دنبال او می رود و نسلی می گوید: «تو تصمیمتو گرفتی؟ » کرم می گوید که هنوز نه اما نسلی می گوید: «تو هنوزم تانسلو انتخاب کردی چون خبر مسابقه ت همه جا پیچیده. من فکر میکردم حرفای من توی تو تاثیر بذاره… نگران نباش وقتی من نتونستم راضیت کنم هیچکس نمیتونه! » و با ناراحتی می رود.

فیرات با فکری مشغول پیش یامان می رود و چیزهایی که سونا در مورد الیف گفته را می گوید و اضافه می کند که ذهن او هم درگیر شده و به الیف مشکوک است. یامان پیشنهاد می دهد که به سونا و الیف هم خبر بدهند و دور هم جمع شوند تا این را از خود الیف بپرسند. وقتی سونا و الیف هم از راه می رسند، یامان به آرامی از الیف می پرسد که آیا در مرگ درویش نقشی داشته یا نه؟ الیف با تعجب و ناراحتی به انها خیره می شود و بعد روی فیرات مکث می کند و می گوید: «تو هم باور کردی که من قاتل باشم؟ » فیرات می گوید که آنها فقط سوال پرسیده اند و اصلا قصد تهمت زدن ندارند. الیف با ناراحتی می گوید: «من خودمو به خاطر شماها به خطر انداختم و وقتی فکر میکردم هیچکسو ندارم شمارو مثل خانواده م میدونستم… فکر نمیکردم شما فکر کنید من یه قاتل باشم. درسته که از درویش آلاداغلی متنفرم اما من قاتل نیستم! » سونا که اصلا حرف های او را باور نمی کند رو به او می گوید: «پس چرا دیشب با وکیل درویش ملاقات کردی؟ » الیف با تعجب به او خیره می شود و وقتی می بیند که همه منتظر این جواب این سوال هستند، به هیلال خانم، وکیل ماوی و درویش زنگ می زند و از او می خواهد که فورا خودش را به انجا برساند تا همه چیز را از زبان خود او بشنوند.

وقتی هیلال به آنجا می رسد، الیف از او می خواهد که همه چیز را در مورد ملاقات دیشبشان بگوید. هیلال می گوید: «درویش همه ی میراثش رو به اسم گونش و الیف کرده اما الیف قبول نکرد که اموال اونو که از راه غیر قانونی به دست اومده به اسمش باشه و همه مال و اموال درویش رو به اسم گونش کرد. » بعد هم مدارک معتبری به انها نشان می دهد. الیف رو به فیرات می کند و می گوید: «از همه انتظار هرکاریو داشتم اما من بهت اعتماد کردم. » و بلند شده و می رود. فیرات با نگاهی سرزنش بار به سونا خیره می شود و بعد دنبال الیف می رود. اما الیف از خانه دور شده و فیرات به سونا می گوید که به خاطر توهمات او به الیف که این همه کمکشان کرده شک کردند و با سونا بحث می کند. از طرفی، ظفر به دیدن تانسل می رود و می گوید که اگر حقه ای در کارش است بگوید اما تانسل می گوید که خود توماس اشنایگر درخواست مسابقه با قفقاز را داشته و این مسابقه دو طرفه سود دارد و هم به نفع ظفر و هم به نفع خود اوست! ظفر هنوز به او مشکوک است و تانسل می گوید: «من میدونم چرا با این همه اعتبارت کسی قبول نکرد باهاتون مسابقه بده. چون همه میدونن فیرات یه مدت بوکسور درویش بوده و میترسن با قبول مسابقه با اون، درگیر دنیای تاریک آلاداغلی بشن! » ظفر وقتی می بیند حرف های او با عقل جور درمی آید و همچنین جایزه مسابقه صدهزار دلار است، قبول می کند.

الیف به کنار ساحل می رود و به یاد می آورد که دیشب موقع ملاقات با هیلال به او گفته بود که سونا او را تعقیب میکند و برای گول زدن او لازم است که مدارکی قلابی بنویسند تا همه را به شک بیندازند! بعد هم از وکیل آدرس جای گاوصندوقی که همه اموال و اسناد درویش در ان است را می گیرد. کرم سراغ تانسل می رود و به او می گوید که چرا مبارزه با بوراک را قبول کرده. تانسل می گوید که اوضاع کمی از کنترل او خارج شده اما اگر بخواهد می تواند مسابقه را لغو کند. کرم کمی فکر می کند و می گوید که همین یک مسابقه را می دهد و بعد کارش با تانسل تمام می شود. وقتی کرم از انجا بیرون می رود، شریف به همراه سه نفر دیگر به او حمله می کند و می گوید: «تو همه زندگی و کارمو ازم گرفتی! باید حساب پس بدی! » اما کرم هر سه انها را کتک می زند و تانسل انها را از هم جدا می کند.

ظفر وقتی خبر اینکه فیرات قرار است با اشنایگر مسابقه بدهد را به او می دهد، فیرات با خوشحالی و ناباوری ظفر را در آغوش می گیرد. اما وقتی متوجه می شود که تانسل این مسابقه را پیشنهاد داده، قبول نمی کند زیر قراردادی را که تانسل نوشته امضا کند. ظفر با ناراحتی از او می خواهد که در این مورد خوب فکر کند اما فیرات می گوید که بعد از همه اتفاقات و دردسرهایی که به خاطر تانسل کشیده اند اصلا نمیتواند این مسابقه را قبول کند. همان موقع از طرف الیف لوکیشنی به گوشی فیرات می رسد. فیرات نگران می شود و وقتی می بیند الیف جوابش را نمی دهد لوکیشن را دنبال می کند. دومان و جند نفر دیگر با صورت های پوشیده شده الیف را دنبال کرده و او را گیر می اندازند تا جای گاوصندوق های درویش را بگوید اما الیف حرفی نمیزند و حتی دومان او را تهدید می کند که اگر حرفی نزند میکشدش. الیف سکوت می کند و همان موقع یکی دیگر از افراد تانسل، کاغذ حاوی ادرس را پیدا می کند و الیف با نگرانی قبل از اینکه ادرس را کامل بخواند آن را از او گرفته و در دهانش می گذارد و قورتش می دهد! همان موقع فیرات از راه می رسد و همه انها را کتک می زند اما یکی از انها از پشت سر با سنگ به سر او ضربه می زند و فیرات که سعی می کند سرپا بایستد از هوش می رود و الیف با نگرانی او را صدا می زند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا