خلاصه داستان قسمت ۸ سریال ترکی بوی توت فرنگی + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۸ سریال ترکی بوی توت فرنگی را مطاله می فرمایید. با ما همراه باشید. سریال ترکی بوی توت فرنگی (Çilek Kokusu) محصول سال ۲۰۱۵ شرکت گلد فیلم ترکیه است. این سریال در ژانر کمدی و عاشقانه ساخته شده است که بازیگران اصلی آن عبارتند از؛ Demet Özdemir , Yusuf Çim , Mahir Günşiray, Murat Başoğlu , Laçin Ceylan , Ekin Daymaz , Mine Tugay .
خلاصه داستان قسمت ۸ سریال ترکی بوی توت فرنگی
در ساحل هتل، ادا و باریش مشغول آفتاب گرفتن هستند. ادا سعی دارد با بازی و تفریح، با باریش وقت بگذراند و به او نزدیک شود. در اتاق بوراک، آسلی بعد از رفتن خدمتکاران، از کمد در آمده، اما همان لحظه بوراک به اتاق می آید. آسلی پشت تخت پنهان می شود. باریش لباسهای خود را درآورده تا به حمام برود. هنگامی که او از اتاق بیرون می رود، آسلی سریع از بالکن اتاق فرار میکند. سلدا ماجرای رابطه سینان و الچین را به پدر بوراک، نهاد میگوید. آنها هر دو برای الچین و سینان خوشحال هستند و دوست دارند که آنها عاقبت به خیر شوند. آسلی به اتاق خودش رفته و غنچه نیز به اتاق می آید. او به آسلی میگوید که مادرش تماس گرفته و نگران او بوده . آسلی با گوشی غنچه با امل تماس میگیرد و میگوید که گوشی اش خراب شده است و جای نگرانی نیست. امل که نمیخواهد آسلی را ناراحت کند، چیزی از ماجرای اسباب کشی به او نمیگوید. بوراک از حمام بیرون آمده و توجهش به کیف آسلی جلب میشود. او داخل کیف را نگاه کرده و دفتر اصلی را بیرون می آورد. او در دفتر نقاشی آسلی، نقاشی روز تصادفش با آسلی و دعوایشان بخاطر کیک را میبیند. بوراک از اینکه آسلی او را به شکل گاو کشیده است حرصش میگیرد.
او به اتاق آسلی می آید تا کیف و چمدان را تحویل دهد. سپس دفتر را نیز به آسلی نشان داده و بخاطر کشیدن گاو با او بحث میکند. آسلی سعی دارد دفتر را از بوراک بگیرد و با یکدیگر درگیر می شوند. بوراک از اینکه حرص آسلی را در می آورد خوشش می آید. در خانه نهاد، امل به اسباب کشی و آوردن وسایلش فکر میکند. شکران به او میگوید که خلیل، نگهبان خانه می تواند به او کمک کند. خلیل که مشخص است از امل خوشش می آید، با کمال میل قبول میکند. ولکان با اتاق آسلی تماس گرفته و از او میخواهد که حاضر شود تا همگی به ساحل بروند. آسلی حاضر شده و پیش بقیه بچه ها می رود. چایلا و ادا برای اولین بار آسلی را می بینند. ادا از آسلی خیلی خوشش آمده اما چایلا از او خوشش نیامده و او را در حد ولکان نمیداند. آنها همگی مشغول بازی و تفریح می شوند. آسلی کمی معذب است اما از اینکه کنار ولکان است خوشحال است. آنها بعد از تفریح به اتاق هایشان برمیگردند و قرار است که شام را همگی بیرون باشند. زحل، دختری است که پیش اردم آمده و اردم با دیدن او هول می شود.او از زحل میخواهد که از هتل برود، زیرا آنها حرفی با هم ندارند، اما زحل اصرار دارد که باید با اردم صحبت کند. آنها با یکدیگر بیرون می روند. غنچه با اردم تماس میگیرد تا با هم بیرون بروند، اما اردم جواب نمیدهد. او تصمیم میگیرد خودش بیرون برود و کمی بگردد. آسلی آماده شده و به همراه ولکان و بقیه، به رستوران می روند. سر میز شام، چایلا مدام در مورد زندگی آسلی سوال میکند. آسلی معذب شده و سعی میکند که جواب ندهد. چایلا در مورد نحوه آشنایی او و ولکان سوال میکند. آسلی، خاطره آشنایی خودش با بوراک را به عمد تعریف میکند و به جای رفتار بد بوراک، رفتار خوب و معذرت خواهی کردن ولکان را تعریف میکند تا به بوراک طعنه بزند.