زندگینامه شهید سردار حسن طهرانی مقدم پدر موشکی ایران + عکس های دیده نشده از وی
مطلب پیش رو درباره زندگینامه شهید حسن طهرانی مقدم و کتابی با موضوع زندگینامه ایشان می باشد که می خوانید .
اولین بار نیست که درباره موشکهای ایرانی و فناوری ساخت موشک در کشورمان میشنویم، اما احتمالا حالا بیشتر از همیشه کنجکاو شدهایم بدانیم چه وقت و چرا قرار شد در کشورمان موشک بسازیم، چه کسی پیشگام این حرکت بوده، چه نوع موشکهایی با چه تواناییها و قابلیتهایی ساختهایم، صنایع موشکی ایران چه سطحی دارد و سوالات از این دست. این اطلاعات دستنیافتنی نیستند و یکی از بهترین منابع اطلاعی یا شاید بهترین منبع در این زمینه کتاب «خط مقدم» است که یک روایت داستانی و مستند از تشکیل یگان موشکی ایران محسوب میشود و البته کتاب داستان زندگی شهید حسن طهرانیمقدم، پدر موشکی ایران را نیز روایت میکند. این کتاب را فائضه غفارحدادی بر اساس پژوهش محمدحسین پیکانی، نوشته و انتشارات شهید کاظمی آن را سال ۱۳۹۳ منتشر کرده است.
مستندترین کتاب درباره پیشرفت موشکی ایران
کتاب خط مقدم، بر محور زندگی شهید حسن طهرانیمقدم شکل گرفته و در عین حال مهمترین و مستندترین کتاب درباره خاطرهنگاری پیشرفت موشکی ایران در دوران دفاع مقدس محسوب میشود.
این کتاب سال۹۳ و در مراسم یادواره ۳۵ سال اقتدار موشکی سپاه پاسداران، با حضور علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی و همراه تمبر یادبود شهید طهرانیمقدم رونمایی شد. این کتاب از آنجا آغاز میشود که نیروهای ایرانی به سوریه رفتند تا درباره پرتاب موشک آموزش ببینند و بعد متخصصانی از لیبی به ایران آمدند تا موشک پرتاب کنند. این اتفاقات مقدمهای بود برای اینکه متخصصان ایرانی به ساخت موشک توجه نشان دهند و دست به کار شوند. تمام این ماجراها به سالهای دفاع مقدس بر میگردد؛ به زمانی که مردم شعار میدادند موشک جواب موشک. در آن سالها متخصصان ایرانی با هدایت حسن تهرانی مقدم، مشغول ساخت موشک بودند و فراز و نشیبهای زیادی را پشت سر گذاشتند تا امروز که پایگاههای آمریکایی با قدرتنمایی موشکهای بالستیک تاکتیکی، راکتها و بالستیکهای زمین به زمین به ویرانه بدل میشوند.
درباره پدر موشکی ایران چه میدانیم؟
کمی اطلاعات درباره این کتاب و درباره سردار سرلشکر طهرانیمقدم احتمالا برای مشتاق شدن به مطالعه این کتاب مهم است. بد نیست بدانید سردار طهرانی مقدم معروف به پدر موشکی ایران سال ۳۸ در محله سرچشمه تهران به دنیا آمد. دانشآموخته رشته مهندسی و از دانشگاه صنعتی خواجهنصیرالدین طوسی فارغالتحصیل شده بود. در اولین روزهای تشکیل سپاه پاسداران، عضو آن شد و در هشت سال دفاع مقدس وظایف مهمی بهعهده گرفت؛ ازجمله فرمانده و بنیانگذار واحد توپخانه در سپاه. بعد از عملیات ثامنالائمه(ع) بود که طهرانیمقدم متوجه ضعف آتش پشتیبانی مستقر در خطوط مقدم جنگ شد. از همین رو پاییز ۶۰ طرح ساماندهی آتش پشتیبانی یا همان خمپارهاندازها را به حسن باقری تحویل داد. دو سال بعد او مامور به راهاندازی و سازماندهی فرماندهی موشکی زمین به زمین سپاه شد و به این ترتیب ۲۱ اسفندماه ۶۳ اولین موشک ایران به کرکوک شلیک شد.
مهندس طهرانیمقدم سال ۶۴ مسؤولیت فرماندهی موشکی نیروی هوایی سپاه را بهعهده گرفت و عمده کارهای تحقیقاتی ساخت موشک شهاب۳ را به انجام رساند. او اول مهر سال ۸۴ بهعنوان جانشین سردار علی زاهدی در نیروی هوایی سپاه پاسداران منصوب و در ۲۵ آذر سال ۸۵ بهعنوان مشاور فرماندهکل سپاه در امور موشکی و رئیس سازمان خودکفایی سپاه انتخاب شد.
مهندس طهرانیمقدم اصرار داشت در گمنامی کار کند، اما در نهایت با عنوان پدر موشکی ایران در تاریخ ایران نامدار شد؛ چرا که بخش عظیمی از افتخارات موشکی جمهوری اسلامی ایران به نام او زنده است. این لقب را در آغاز همکارانش به او دادند و حالا مردم ایران او را با همین عنوان میشناسند. مهندس طهرانیمقدم در ۲۱ آبان سال ۹۰ بر اثر انفجار زاغه مهمات در پادگان مدرس شهرستان ملارد، همراه ۱۶ نفر دیگر به شهادت رسید.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
حسنآقا از تونل بیرون آمد و شروع به قدم زدن کرد. چطور ممکن بود بعد از آن همه خدمت و احترامی که به لیبیاییها کرده بودند، آنها این طور جواب ایران را داده باشند؟ این از سکوها و آن هم از تجهیزات موشکها. تا آن لحظه حسن آقا دلش برای عملیات امشب شور میزد و این که اگر تا شب سکو درست نشود چطور به آقای هاشمی بگوید پرتاب عقب افتاده است؛ اما الآن فکرش چیز دیگری بود. این که آیا با این شرایط دیگر نیروهایش قادر به پرتاب موشکی خواهند بود یا نه؟ گیریم که توانستند اشکالات سکو را برطرف کنند. کلیدهای حساس را چه میکردند؟ کلید حساس چیزی نبود که بشود آن را از بقالی خرید یا این که شبیهش را در کارگاه جوشکاری فلان جا ساخت. بدتر از همه این که نمیدانست این غافلگیری و شاهکارها به همین خرابیها محدود میشود یا هنوز هم ادامه دارد؟ با دست شقیقههایش را مالش داد. فکرش هم عذابآور بود. تمام امیدهایش در یک لحظه بر باد رفته بودند. به مردمی فکر میکرد که منتظر بودند ایران با موشکهایش جواب صدام را بدهد و از شدت حملات بر شهرها کم بشود. خبرش را داشت که چطور توی نماز جمعهها و تشییع شهدا همگی با هیجان شعار «موشک جواب موشک» میدهند و در جمعهای خصوصی و عمومی با تعریف کردن از موشک زدنهای ایران احساس غرور میکنند.
خط مقدم چگونه کتابی است؟
کتاب خط مقدم نامش را از نام خانوادگی شهید طهرانیمقدم وام گرفته و در عین حال اشارهای دارد به خود شهید و همراهانش که در خط مقدم صنایع موشکی ایران تلاش کردهاند. این کتاب مستند است و حاصل پژوهشها و تحقیقات و مصاحبههای میدانی است که محمدحسین پیکانی انجام داده است. متن کتاب ضمن حفظ و پایبندی به همه مستندات، روایتگر است و قلم فائضه غفارحدادی آن را ساده و روان پرداخت کرده است.
با خواندن خط مقدم لبخند بر لبانتان مینشیند؛ لبخند غرور و افتخار و البته روایت نویسنده شما را با خود میبرد به تمام لحظههایی که شهید تهرانی مقدم و همرزمانش تلاش داشتند صنایع موشکی ایران را ایجاد کنند و بعد آن را توسعه بدهند. این کتاب از ابتدا تا انتها خواندنی است و بهجز تلاشها و دستاوردها به انگیزهها، موانع و دستاندازها نیز پرداخته است. کتاب ضمن این که شما را با داستان شکلگیری یگان موشکی ایرانی آشنا میکند و فرصتی به دست میدهد در جریان جزئیات آن قرار بگیرید، امکانی است برای آن که شهید طهرانیمقدم را بهتر بشناسید و انگیزه و روحیه مردانی چون او را درک کنید.
این کتاب بر اساس اظهارات محقق و پژوهشگرش، برشی از جنگ و تاریخ موشکی سپاه را پیش روی مخاطبش قرار میدهد و یک مرجع موثق محسوب میشود. این در حالی است که پیشتر به دلیل محرمانه بودن عملکرد یگان موشکی سپاه و ضرورت ناشناس ماندن برخی از شخصیتها به مسأله توان موشکی ایران کمتر پرداخته شده و البته همین موضوع نیز میتواند یکی از جذابیتهای این کتاب باشد. نگارش کتاب خط مقدم سال ۱۳۸۴ در حالی آغاز شد که شهید طهرانیمقدم هنوز به شهادت نرسیده بود و هنوز کتاب تمام نشده بود که ایران برای همیشه پدر موشکیاش را از دست داد. این کتاب قرار بود خاطرات و مستندات دوران دفاع موشکی را ثبت کند اما شهادت مهندس طهرانیمقدم سبب شد، این کتاب به روایت زندگی او بدل شود و در عین شرح مستندات یگان موشکی، شهید طهرانیمقدم را نیز به مردم ایران معرفی کند.
برای نگارش این کتاب با بیش از ۵۰ نفر مصاحبههای مفصل انجام شد و بر اساس اظهارات محقق کتاب، در مواردی برای تکمیل و رفع تناقضات و ابهامات، برخی مصاحبهها بارها و بارها تکرار شدند.
معصومه سپهری، نویسنده کتابهای «لشکر خوبان» و «نورالدین پسر ایران»، در هفتمین سالروز شهادت شهید حسن طهرانی مقدم، پدر موشکی ایران، یادداشتی را درباره مجاهدتهای این شهید بزرگوار منتشر کرد که در ادامه میخوانید:
چند برگ برای شهید حسن طهرانی مقدم
حسن، زیبا زیست، بزرگ بود و برای همه همراهانش بزرگی میخواست… او با انقلاب و جنگ، قدم در راه دشواری نهاد و جانش را بر سر آن فدا کرد؛ راه پرعظمت مقابله با ظلم…
او نه فقط برای مردم کشور خودش، بلکه برای همه مسلمانان و شیعیان جهان، عزت و شرافت میخواست.
او خوب میدانست فقط در صورتی ایران میتواند در برابر چنگالهای پرنفرتِ دشمن، بایستد که مثل خودِ دشمن، به سلاح استراتژیک موشک زمین به زمین مسلح باشد. موشکی که محمدرضا پهلوی هیچگاه نتوانست آن را از آمریکاییها بگیرد و دقیقاً برای دستیافتن به موشک، به سمت روسها متمایل شد!
اما باز هم ایران هرگز به موشک دست نیافت تا زمان جنگ تحمیلی، و به همت رئیس جمهور وقت( آقای خامنهای) و فرمانده جنگ( آقای هاشمی) و وزیر سپاه( محسن رفیقدوست) و جمعی از سپاهیان جوان و مؤمنی که قلبهایشان برای دفع دشمن، یکدل بود… از تابستان ۱۳۶۳ که این فکر مطرح شد تا اسفند ۱۳۶۳ که نخستین موشکها از خاک ایران به قلب تأسیسات و نقاط استراتژیک عراق فرود آمد، حسن با یاران انگشتشمارش راهی شگفت طی کرد. راهی که تا آخرین روز عمرش، از شگفتی آن، از دشواری آن، از اهمیت آن، هیچ چیز کم نشد.
روی موشک را پر می کردند از شعار و بعد شعار اصلی که: و مارمیت اذ رمیت ولکن الله رمی
صورتها عوض شدند اما کار برای حسن مقدم همان کاری بود که با رگ و جانش درک کرده بود:
باید قوی باشیم
باید خودمان بتوانیم بسازیم، دنیا به ما موشک نخواهد داد! اگر میخواهیم از مردمان در برابر دشمنانی که تا بنِ دندان مسلحاند، دفاع کنیم، باید خودمان قادر به ساخت موشک باشیم.
عکسی خاص از حسن طهرانی مقدم؛ هنوز از جنگ خبری نیست. حسن، که در خانواده «سیامک» صدایش میزنند، توسط عمویش در تدارک اعزام به خارج برای ادامه تحصیل است اما با انقلاب و جنگ، او قدم در راه دیگری میگذارد
آری، حسن طهرانی مقدم، راه دشواری پیمود، بیهیچ ادعا و سر و صدایی و در مظلومیت او همین بس، که فقط با شهادتش، نام و تصویرش بین مردم شناخته شد و هنوز راه شگفتی که طی کرد، ناشناخته است و بخشهایی از آن تا سالهای سال، پنهان خواهد ماند.
دو یار، دو سردار بی ادعا: احمد کاظمی و حسن طهرانی مقدم
بیشتر بخوانید : زندگینامه کامل شهید حاج قاسم سلیمانی + وصیت نامه و فیلم