زندگینامه کامل محسن چاوشی و همسرش + زندگی شخصی و اینستاگرام
آنچه درباره بیوگرافی محسن چاوشی باید بدانید.
جدول یاب ، محمد سیمری : یکی از خوانندگان پر طرفدار و بی شک محبوب ایران زمین، محسن چاوشی است. در بیان اهمیت هنر این خواننده حرفه ای چنین می توان گفت که محسن چاوشی در میان ستاره های بی شماری که تاکنون در آسمان موسیقی ایران درخشیده اند، کمتر کسی را بتوان به موفقیت و محبوبیت او تصور کرد! خواننده ای با صدایی خاص که هم جوانان آن را دوست دارند و هم مردمان میانسال!
در تاریخ موسیقی هر کشوری کمتر هنرمندانی چون محسن چاوشی را می توان یافت که توانسته باشند به این درجه از محبوبیت برسند. البته لازم به بیان است محسن زندگی بسیار پرفراز و نشیبی داشته است و مسیر موفقیت برای او، مسیری بسیار طولانی و دشوار بوده است!
در این مطلب، تصمیم داریم پیرامون زندگی شخصی و موفقیت های این خواننده محبوب به بحث بپردازیم؛ با ما همراه باشید.
محسن چاوشی با نام کامل محسن چاوشی حسینی متولد ۸ مرداد ماه سال ۱۳۵۸ شمسی در شهر خرمشهر می باشد. البته توجه داشته باشید اصلیت پدر و مادر محسن، به استان کردستان باز می گردد اما با توجه به شرایط کاری پدر وی که کارمند شرکت نفت بود، به شهر خرمشهر مهاجرت کردند. البته لازم به بیان است محسن در سن ۴ سالگی (حدود سال ۱۳۶۲ شمسی) به سبب جنگ و مشکلات آن، به همراه خانواده ی خود به شهر مشهد (شهرک شهید بهشتی؛ شهرکی مخصوص سکونت جنگ زدگان جنوب کشور) مهاجرت کرد و تا سن ۱۴ سالگی در این شهر زندگی کرد؛ پس از این دوران آن ها شهر به تهران عزیمت نمودند. محسن فرزند پنجم خانواده می باشد و دارای دو خواهر و سه برادر است.
درباره میزان تحصیلات محسن بایستی گفت او تحصیلات خود را تا مقطع دیپلم حسابداری بیشتر ادامه نداده است! اما او به موسیقی علاقه ی خاص و ویژه ای داشت. محسن از دوران راهنمایی، علاقه شدیدی به گوش دادن موسیقی پیدا کرد و رفته رفته با سازهای بچگانه و کیبوردی، برای خودش آهنگ می زد و حتی می خواند! محسن از همان دسته نوجوانانی بود که مدام واکمن روی گوششان بود! هر از گاهی آهنگی می ساخت و آن را ضبط می کرد و بیشتر می خواست که از این طریق خودش را به آرامش برساند.
البته در این بین به دلیل شرایط سخت خانوادگی، به دور از چشم آنها شروع به کار کرد؛ از فروش ادویه و سوغاتی های مشهد تا فروش سیگار و کار کردن در کلاه دوزی و… محسن از همان دوران نشان داد که مرد روزهای سخت است.
شروع فعالیت های محسن چاوشی در دنیای موسیقی
محسن در دوره سربازی، جزو یگان تشریفات موزیک دژبان شد! او در دوران خدمت، ساکسیفون آلتو می زد. دوره ی سربازی و آشنایی او با چند نفر از بچه های فعال در حوزه موسیقی، او را به استودیوهای خانگی کشاند…
در یکی از همین استودیوهای خانگی به پیشنهاد یک دوست، آهنگ “کفتر چاهی” را خواند و بعد از مدتی نیز چند کار از اشعار مریم حیدرزاده و حمید مصدق را در قالب آلبومی تهیه کرد و برای دریافت مجوز به وزارت ارشاد برد؛ اما در آنجا به دلیل استاندارد نبودن اثر، رد شد! ولی در این بین و به صورت اتفاقی، آلبوم پخش شد و بر روی اینترنت قرار گرفت! همین اتفاق باعث شد تا او به یکباره صدایش شناخته و محبوب شد!
جالب است بدانید آهنگ “نفرین” در سال ۱۳۸۲ شمسی با شعر مریم حیدرزاده آن زمان به شهرت فوق العاده ای رسید. محسن چاوشی به عنوان خواننده، آهنگساز، ترانه سرا و همچنین تنظیم کننده ی سبک پاپ و راک پس از اخذ مجوز در سال ۱۳۸۷ شمسی آلبوم “یه شاخه نیلوفر” را به عنوان اولین آلبوم خود منتشر کرد.
سنتوری و شهرت فوق العاده ی محسنچ چاوشی
محسن چاوشی تیتراژ فیلم جنجالی “سنتوری” را در سال ۱۳۸۶ شمسی خواند! این فیلم به کارگردانی داریوش مهرجویی به دلیل مشکلات ممیزی، توقیف شد و همین عامل باعث شد تا صدای محسن چاوشی در این فیلم به شناخته تر شدن وی، بیشتر کمک کند!
محسن همچنین یک قطعه برای تیتراژ پایانی فیلم سینمایی “لامپ ۱۰۰” به کارگردانی سعید آقاخانی خواند. لازم به بیان است از محسن تاکنون بیش از ۱۵۰ ترانه شنیده شده است که شامل ۱۱ آلبوم و نیز چندین تک آهنگ است.
ماجرای شکست عشقی محسن چاوشی
در آن دوران شایعه های بسیاری درباره ی شکست عشقی محسن مطرح شد؛ او خود در این باره چنین می گوید: “خیلی ها می گفتند فلانی زخم خورده از عشق بوده یا حتما کسی بلای عاطفی سرش آورده است که اینطور غمگین و پرسوز می خواند! اصلا صحت ندارد. معشوقه ای وجود نداشت و من اگر می خواندم، اتفاقا درباره فقدان این معشوقه بود.”
چرا محسن چاوشی کنسرت زنده ای برگزار نکرده است؟
محسن چاوشی رو بایستی اولین خواننده ی ایرانی معرفی کرد که با گذشت بیش از ۱۰ سال، هنوز کنسرتی برگزار نکرده است! عده ای او را به استفاده از ابزارآلات موسیقی برای جلوه دادن به صدایش متهم کردند! که به همین سبب نمی تواند اجرای زنده داشته باشد! حتی شهرام آذر، در برنامه “استیج” به وی تاخت و گفت او نمی تواند زنده بخواند!
پس از این صحبت ها، چاوشی با انتشار ویدیویی نشان داد صدای او در آهنگ هایش واقعی می باشد و بدون هیچ ابزاری بوده است.
علاوه بر این در اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۴ شمسی، چاوشی در مصاحبه ای درباره ی علت عدم برگزاری کنسرت گفت: “در ایران، کنسرت بیشتر شبیه جنگ شادی است تا کنسرت موسیقی! برف شادی می زنند و یک باره از توی جعبه در می آیند و روی سن ظاهر می شوند! صدابردار خوب هم که نداریم. برای همین در اغلب کنسرت ها نه هارمونی وجود دارد، نه آن صداهایی که لازم است مخاطب موسیقی از سازها بشنود و صدابرداری شود! فقط یک کارِ باری به هر جهت ارائه می دهند که من نیز اهلش نیستم.”
چاوشی یا چاووشی؟ مسئله این است!
زندگی شخصی محسن چاوشی
محسن چاوشی در سال ۱۳۸۸ شمسی با اسپاکو یوسفی ازدواج کرد و صاحب یک فرزند پسر به نام زانکو است.
آلبوم های محسن چاوشی
۱۳۸۳ نفرین آلبوم
۱۳۸۴ خودکشی ممنوع
۱۳۸۴ لنگه کفش
۱۳۸۵ متأسفم
۱۳۸۶/۱۳۹۰ سنتوری
۱۳۸۷ یه شاخه نیلوفر
۱۳۸۸ سلام آقا
۱۳۸۸ ژاکت
۱۳۸۹ هشت
۱۳۸۹ حریص
۱۳۹۰ خاص
۱۳۹۰ پرچم سفید
۱۳۹۰ دلصدا
۱۳۹۱ من خود آن سیزدهم
۱۳۹۳ من و ما
۱۳۹۳ پاروی بی قایق
۱۳۹۵ امیر بی گزند
۱۳۹۶ ابراهیم
تیتراژهای سینمایی و تلویزیونی محسن چاوشی
خواننده و آهنگساز ترانه های سریال شهرزاد۳ اثر حسن فتحی در سال ۱۳۹۷-۱۳۹۶
خواننده و آهنگساز ترانه های سریال شهرزاد ۲ اثر حسن فتحی در سال ۱۳۹۶
خواننده و آهنگساز ترانه های سریال شهرزاد۱ اثر حسن فتحی در سال ۱۳۹۴
خواننده و آهنگساز ترانه های فیلم سنتوری اثر داریوش مهرجویی در سال ۱۳۸۶
بید بی مجنون تیتراژ فیلم سینمایی لامپ ۱۰۰ کاری از سعید آقاخانی در سال ۱۳۹۳
لباس نو ویژه برنامهٔ تحویل سال نو از شبکه دو سیما در ۲۹ اسفند سال ۱۳۹۰
واسه آبروی مردمت بجنگ برنامه پشت صحنه از شبکه سه سیما در سال ۱۳۹۱
زندگی برنامه زندگی و تحصیلات عالی از شبکه سه سیما در سال ۱۳۹۱
مادر برنامه مهربانو از شبکه سه سیما در ایام نوروز سال ۱۳۹۴
جوایز و افتخارات محسن چاوشی
در هفتمین دوره جشنواره بین المللی کرافیلم در کراچی، پاکستان جایزه بهترین موسیقی متن فیلم به محسن چاوشی و اردوان کامکار برای فیلم سنتوری رسید.
در جشنواره حافظ، جایزه بهترین موسیقی متن فیلم به محسن چاوشی برای فیلم سنتوری رسید.
در نخستین جشنواره سالانه موسیقی ما، در بخش مردمی، جوایز بهترین آهنگسازی پاپ، بهترین آلبوم پاپ “من خود آن سیزدهم”، بهترین ترانه پاپ “غلط کردم غلط”، بهترین کاور آلبوم (کاور آلبوم “من خود آن سیزدهم”) و بهترین تیتراژ (“واسه آبروی مردمت بجنگ“، به همراهی فرزاد فرزین)، به محسن چاوشی تعلق گرفت.
برنده تندیس بهترین قطعه پاپ خارج از آلبوم موسیقی (برای قطعه “چشمه طوسی”)، بخش کارشناسی، از سومین جشنواره سالانه موسیقی ما در سال ۱۳۹۳
در اختتامیه سی و دومین جشنواره موسیقی فجر جایزه باربد بهترین آلبوم موسیقی پاپ به آلبوم “امیر بی گزند” محسن چاوشی تعلق گرفت.
محسن چاوشی اصالتی کرد تبار دارد ولی بخاطر شغل پدرش که کارمند شرکت نفت خرمشهر بود به آنجا مهاجرت کردند و محسن در خرمشهر متولد شد. او فرزند پنجم خانواده است و سه برادر و دو خواهر دارد. بعد از اشغال خرمشهر در زمان جنگ، محسن چاوشی در سن ۴ سالگی به همراه خانواده اش به شهرهای کرمانشاه و مشهد مهاجرت کردند وی تا سن ۱۴ سالگی در این شهر زندگی کرد و پس از آن به تهران آمد.
اسپاکو یوسفی همسر محسن چاوشی کیست؟
محسن چاووشی در سال ۱۳۸۸ با اسپاکو یوسفی ازدواج کرد و در حال حاضر صاحب فرزند پسری به نام زانکو چاوشی می باشد.
اسپاکو یوسفی همسر محسن چاوشی خواننده معروف ایرانی به دلیل داشتن نام خاصی که دارد همیشه در مورد اصالت وی و اینکه او اهل کجاست سوال هایی وجود داشت. همسر خواننده سریال شهرزاد با گذاشتن پستی در صفحه اجتماعی اش در مورد اصالتش بیشتر توضیح داد.
اسپاکو یوسفی با انتشار عکس خودش و پسرش نوشت : برای تمامی قومهای ایرانی احترام بسیار قائل هستم، ولی محض اطلاع من ایرانی و از قوم با اصالت بختیاری و آریایی هستم و به جرأت میگم که یکی از افتخاراتم هست، درود بر تمامی قوم های خوب و فهیم وطنم قوم هایی که شعور احترام گذاشتن به دیگر اقوام را داشته باشند. برای کسانی که بارها پرسیده بودن من کجایی هستم…
انتشار آلبوم بی نام محسن چاوشی
در حالیکه قطعه “قمارباز” مجوز نشر در آلبوم جدید محسن چاوشی را گرفته است اما به گفته هادی حسینی، تهیهکننده این اثر، نام آلبوم جدید چاوشی از “قمارباز” به “بینام” تغییر کرده است که چاوشی نیز در کانال تلگرامیاش این موضوع را تأیید کرد.
بدین ترتیب دهمین آلبوم رسمی و مجاز محسن چاوشی در ماه آبان با عنوان “بینام” منتشر میشود. این آلبوم شامل یازده قطعه با آهنگسازی محسن چاوشی بر اساس اشعاری از مولانا، سعدی و دیگر شعرای کلاسیک است.
دهمین آلبوم رسمی محسن چاوشی تا چند هفته آینده روانه بازار موسیقی میشود و با توجه به اینکه اشعار آلبوم تماماً اشعار کلاسیک است احتمالاً مشکلی هم در زمینه صدور مجوز برای این آلبوم پیش نیاید و “بی نام” مسیر کوتاه و راحتتری را برای رسیدن به گوش طرفداران محسن چاوشی طی کند.
آلبوم بی نام شامل ۱۰ یا ۱۱ قطعه است که نیمی از اشعار از سرودههای مولانا هستند. قطعه “ای قوم به حج رفته” میتواند یکی از برگهای برنده آلبوم باشد و قطعه “قمارباز” که بر اساس شعر معروفی از مولانا ساخته شده و چاوشی علاقه خاصی به آن دارد و حتی بخشهایی از آن را روی سرش تتو کرده است هم میتواند طرفداران زیادی پیدا کند.
نکات خصوصی از زندگی محسن چاوشی
یک: کتاب های موریس مترلینگ را مطالعه می کنم. مولوی و هجویات سعدی را هم خیلی دوست دارم و مطالعه می کنم.
دو: هرچقدر هم توضیح بدهم، باز میپرسند چرا کنسرت نمیدهی؟ پس فایدهای ندارد. همان بهتر که حرف نزنم. بگذارید هر چه میخواهند بگویند!
سه: در اینجا کنسرت بیشتر به جنگ شادی میماند تا کنسرت موسیقی. برف شادی بزنند و یکباره از توی جعبه دربیایند و روی سن ظاهر شوند!
چهار: آخر برای چه باید روی سن بخوانم و یک عدهای مرا نگاه کنند؟ مثلا میکروفن را به شکلهای مختلف تکان بدهم که چه بشود؟
پنج: من نوجوانیام را کلا با موسیقی شجریان گذراندم و بعد دیگر شجریان پُرم نکرد. شنیدهاید میگویند برای کسی چیزی میریزد؟ نشانه از باز شدن دریچه و افقهای دیگر. برای من هم موسیقیهای دیگر از جای دیگر ریخت.
شش: از اولین کارهای خودم راضی نیستم. آن زمان بچه بودم و ۲۲ سال بیشتر نداشتم!
هفت: شعرهایم را خودم انتخاب می کنم. با شاعر گفتوگو میکنم و برایش تشریح میکنم که چه میخواهم تا آن را بسراید.
هشت: من ترانهسرا ندارم، اما با حسین صفا بزرگ شدهام و از جوانی و دوران سربازی و… با هم بودهایم. قبلا خودم هم چیزهایی مینوشتم، اما حسین بهتر مینوشت و دیدم بهتر است شعرهای او را بخوانم.
نه: در بین خوانندگان کرد حسن زیرک برایم همیشه ارزشمند بوده. هرچند شاید صدایش به نظر زیبا نیاید، اما لحن و حس و حال بیانی او بسیار ستودنی است و از آن حس گرفتهام، چراکه زیاد زبان کردی را متوجه نمیشوم.
ده: لحن بیانی، بهطور مثال نیشخند یا پوزخندی که در حین خواندن شعر مولانا برای پنهان کردن بوی شراب به ذهنم می رسد را اینگونه به دست می آورم که با شعر و کلمات خیلی عجین میشوم و از همانها ایده میگیرم و مفهوم درونی را از آن کلمات بیرون میکشم.
یازده: موسیقی من پاپ نیست و رنگ و بوی موسیقی کلاسیک دارد، برای همین بیان متفاوت از پاپ در آن به کار میگیرم.
دوازده: به موسیقی سنتی علاقه دارم، اما تنها یکسری از گوشههای موسیقی سنتی را از نظر حسی و بیانی میپسندم و دوست دارم، نه همهاش را. موسیقی کلاسیک بسیار گوش کردهام و بیشتر کلاسیکهایی را که کمتر پیچیده و سنگین بودهاند.
سیزده: مولانا زیاد میخوانم، اما نمیدانم دارم چکار میکنم، چون همه اینها یکباره خودشان در حین کار به ذهنم میرسند و خود به خود ترکیبات درست میشوند!
چهارده: همه تواناییهای من اینها نیست و اینها در چارچوبهای تعریف شده است. امیدوارم بهزودی بتوانم کارهایی را که میخواهم انجام دهم که هنوز انجام نشده، انجامشان بدهم. ایکاش درگیر ممیزی و اینها نبودیم و تنها کار میکردم و موسیقی تولید میکردم.
پانزده: موسیقی برای من شغلی برای ارتزاق نیست، اما مجبورم، چراکه کار دیگری بلد نیستم!
شانزده: صدای سنج و دمام را که می شنوم، یاد خرمشهر می افتم و به حال و هوای آن زمان می روم!
هفده: از موسسه «بشارت» با من تماس گرفتند و موضوع آلبوم دلصدا را با من مطرح کردند و من هم پذیرفتم، به همین راحتی!
هجده: من کار گروهی را دوست دارم و همیشه از آن استقبال می کنم. معمولا کارهای گروهی، تک تراک است و سفارشی، ولی آلبوم خودم نیاز به تمرکز و وقت بیشتری دارد، همین باعث قبول کردن این پیشنهادها می شود.
نوزده: نمی دانم که چرا برای دیگران مسائل خصوصی من مهم است. من هیچ وقت به حرف و حدیث ها و حتی حاشیه ها اهمیت نداده ام و سعی می کنم کار خودم را انجام بدهم.
بیست: وضع مالی خوبی نداشتم. چند وقت کوتاهی که در استودیوی رضا فوادیان کار کردیم، همسایهها شکایت کردند، حیاط مشترک با همسایهها بود و به خاطر این طور چیزها رفتند شکایت کردند و شهرداری هم آمد و استودیو را خراب کرد!
بیست و یک: موقع ضبط آهنگ «من کم تحملم» فقط من و شهاب در استودیو بودیم. همیشه استودیو شلوغ بود و بچهها آنجا بودند. منتظر میشدیم که بچهها بروند تا استودیو خلوت شود و بتوانیم کار ضبط کنیم. به همین خاطر اصولا ضبطها را آخر شب انجام میدادیم. شهاب خیلی آدم تودار و درونگرایی است و خیلی سخت می شود از درونش باخبر شد. کم تحملم را فقط یک بار خواندم و از استودیو آمدم بیرون و گفتم شهاب چطور بود؟ دیدم شهاب نشسته پشت میز و سرش را گذاشته روی میز، سرش را که بلند کرد، دیدم دارد گریه می کند!
بیست و دو: ماجرای عشقی خاصی نداشته ام، اما همیشه آماده عاشق شدن بوده ام. این که خیلیها میگویند فلانی زخمخورده از عشق بوده یا حتما کسی بلای عاطفی سرش آورده که این طور غمگین و پرسوز میخواند، اصلا صحت ندارد. معشوقهای وجود نداشت و من اگر میخواندم، اتفاقا درباره فقدان این معشوقه بود.
بیست و سه: من کلا آدم غمگینی هستم. هر طور که فکرش را میکنم، میبینم آدمی مثل من طور دیگری نمیتوانست بخواند. نمیتوانستم با شکل و جنس دیگری عقدههایم را خالی کنم. عقدههایم را در این عاشقانهها خالی میکردم.
بیست و چهار: دوست دارم در وهله اول مردم موزیکم را گوش بدهند تا این که بیایم مدام از خودم عکس منتشر کنم و با عکسهایم خودم را معرفی کنم تا به اصطلاح چهرهام مشهور شود.
بیست و پنج: خیلی از همکارانم نامه میفرستادند که چاوشی نباید کار کند! به ارشاد اخبار کذب میدادند و از قول خودشان حرفهای الکی میزدند که در کار مجوز گرفتن من خلل ایجاد کنند. دلیلش هم خیلی روشن بود. خلاصه پروندهام قطور بود. در نهایت اعلام کردند که مشکل محسن چاوشی حل شده و میتواند برای مجوز اقدام کند.
بیست و شش: شهرزاد را بسیار دوست دارم. همان اول که سناریوی فیلم را خواندم، حس کردم کار باشخصیت و آبروداری است و با فیلمهای دیگر در این ژانر فرق دارد.
بیست و هفت: آلبوم نفرین را با یک میکروفون خیلی معمولی در اتاقم اتود زدم. حدود سال هشتاد همینجوری کار را برای خودم شروع کردم. به دنبال خواندن نبودم. نمی دانم کار دقیقا کجا لو رفت، ولی خیلی ساده این اتفاق افتاد!
بیست و هشت: گاهی دوستان وقت نمی کنند برایم ترانه بنویسند و خودم می نویسم!
بیست و نه: صدای خودم را گوش نمی دهم و اگر کسی هم پیش من آهنگم را پخش کند، می گویم قطع کن!
سی : اگر زنده بمانم، کنسرت می گذارم، ولی فعلا کار دارم!
آدرس اینستاگرام محسن چاوشی